- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۲۸۰۴
- شماره مطلب: ۸۷۶۳
-
چاپ
کبوتر شکسته پر
شکسته پر شده آقا، دگر کبوتر تو
به غیر سایۀ غم نیست هیچ یاور تو
شب است، کوچه به کوچه غریب میگریم
که رفت آبروی من به پیش مادر تو
اگر که زنده بمانم ز شرم میمیرم
بایستم به چه رویی؟ بگو برابر تو
اگر خبر نرسد که نیا به کوفه حسین
خدا کند خبر من رسد به محضر تو
خدا کند که بیاید بلا فقط سر من
مباد کم بشود تار مویی از سر تو
برای تکتکتان نقشهها به سر دارند
تمام کوفه مهیاست در برابر تو
ذخیره آنقدر آقا شده است نیزه و تیر
برای قامت عباس، امیر لشگر تو
چه قدر مأذنه از نیزه ساخته دشمن
که بشنوند اذان علی اکبر تو
سهشعبه دایه شده تا که شیر نوشاند
سهجرعه از سه پر خود برای اصغر تو
مرا غلام صدا میزند چه غم، ای کاش
کسی کنیز نگوید دگر به دختر تو
کنار خانۀ خولی صداش میآمد
تنور کرده مهیا، نهان کند سر تو
-
چشمه عشق
کاش میشد که کمی زود زبان باز کنی
چه قدر کاش از این سینه شنیدم پسرم
نذر کردم که علمدار پدر باشی تو
علم و مشک برای تو خریدم پسرم
-
سفرۀ احسان
چرخش چرخ و فلک بسته به چشمان علی است
همۀ عمر جهان، بسته به یک آن علی است
همه از سفرۀ او روزی خود را دارند
آفرینش به خدا سفرۀ احسان علی است
-
پرِ پرواز
بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را
از گلوی بغضهایم باز کردم گریه را
مثل یک مادر که فرزندش ز دستش میرود
اقتدا کردم به او، ابراز کردم گریه را
-
مقتدای عزادارها
به اذن حضرت مولا شدم کبوتر تو
که بال و پر بزنم پای روضۀ سر تو
ببخش با پر زخمی، به زحمت افتاده
لباس نوکریام را بریده مادر تو
کبوتر شکسته پر
شکسته پر شده آقا، دگر کبوتر تو
به غیر سایۀ غم نیست هیچ یاور تو
شب است، کوچه به کوچه غریب میگریم
که رفت آبروی من به پیش مادر تو
اگر که زنده بمانم ز شرم میمیرم
بایستم به چه رویی؟ بگو برابر تو
اگر خبر نرسد که نیا به کوفه حسین
خدا کند خبر من رسد به محضر تو
خدا کند که بیاید بلا فقط سر من
مباد کم بشود تار مویی از سر تو
برای تکتکتان نقشهها به سر دارند
تمام کوفه مهیاست در برابر تو
ذخیره آنقدر آقا شده است نیزه و تیر
برای قامت عباس، امیر لشگر تو
چه قدر مأذنه از نیزه ساخته دشمن
که بشنوند اذان علی اکبر تو
سهشعبه دایه شده تا که شیر نوشاند
سهجرعه از سه پر خود برای اصغر تو
مرا غلام صدا میزند چه غم، ای کاش
کسی کنیز نگوید دگر به دختر تو
کنار خانۀ خولی صداش میآمد
تنور کرده مهیا، نهان کند سر تو