- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۵۱۳۵
- شماره مطلب: ۸۷۱۸
-
چاپ
پرچمی بر عرش
روز اول با همان خاکی که قنبر ساختند
از من و تو، سمت باب القبله نوکر ساختند
پرچمی بر عرش کوبیدند: اینجا روضه است
دستۀ سینه زنی پشت پیمبر ساختند
شیشه شیشه گریۀ ما را ملائک بردهاند
قطره قطره ریختند و حوض کوثر ساختند
چشم هرکس خیس باشد، جای پای فاطمه ست
چشم ما را با حسینیه برابر ساختند
میشود بابا حسین و میشود مادر رباب
سینه زنها را به این صورت برادر ساختند
هرکسی بهتر برایش سوخت، مزدش را گرفت
سوخت فطرس، از همان خاکسترش پر ساختند
با وضو باید در این ده روز از هرجا گذشت
هر محله بچهها صحنی مطهر ساختند
شاهراه آسمان در کوچههای کربلاست
تا خدا از مرقد شش گوشه یک در ساختند
کربلا تاریک شد، پیکر ته گودال ماند
آفتاب نیزه را با یک سر آخر ساختند
-
حیف عباس، که توصیف به ظاهر بشود
محضر آب، دم از پاکی دریا نزنید
محضر خاک، دم از وسعت صحرا نزنید
تا زمانی که ندادید ضرر پای نگار
لاف بیهودۀ عاشق شدن اینجا نزنید
-
سزاوار گل، خندۀ خار نیست
سر خاک تو بی خبر آمدم
عزادارم و خون جگر آمدم
درست است بی بال و پر آمدم
به شوق تو اما، به سر آمدم
-
مصیبت نامه
ای سربلندی پیمبرها سر تو
تابیده مثل ماه بر دنیا، سر تو
رفتم تمام شهرها را با سر تو
دیدی رسیدم آخرش بالا سر تو
-
بر پای سفرۀ تو نشستیم یا حسن
پا از گلیم بیشتر انداخته گدا
وقتی به خاک پات، سر انداخته گدا
اطراف صحن بال و پر انداخته گدا
گر سوی گنبدت نظر انداخته گدا
پرچمی بر عرش
روز اول با همان خاکی که قنبر ساختند
از من و تو، سمت باب القبله نوکر ساختند
پرچمی بر عرش کوبیدند: اینجا روضه است
دستۀ سینه زنی پشت پیمبر ساختند
شیشه شیشه گریۀ ما را ملائک بردهاند
قطره قطره ریختند و حوض کوثر ساختند
چشم هرکس خیس باشد، جای پای فاطمه ست
چشم ما را با حسینیه برابر ساختند
میشود بابا حسین و میشود مادر رباب
سینه زنها را به این صورت برادر ساختند
هرکسی بهتر برایش سوخت، مزدش را گرفت
سوخت فطرس، از همان خاکسترش پر ساختند
با وضو باید در این ده روز از هرجا گذشت
هر محله بچهها صحنی مطهر ساختند
شاهراه آسمان در کوچههای کربلاست
تا خدا از مرقد شش گوشه یک در ساختند
کربلا تاریک شد، پیکر ته گودال ماند
آفتاب نیزه را با یک سر آخر ساختند