مشخصات شعر

دل نامه‌بر

می‌درد داغ تو هر لحظه گریبان مرا

کاش خاموش کنی سینۀ سوزان مرا

 

خنده کردند در این شهر، همین که گفتم:

برسانید به او حال پریشان مرا

 

آتش از بام سرم ریخت که گیر افتادم

شعله سوزاند میان همه مژگان مرا

 

زجر اینجا به لبم زد که نگویم برگرد

ریخت در کاسۀ آبی دو سه دندان مرا

 

مثل زینب دو پسر داشتم و حالا نه

حیف نشنید کسی هق هق طفلان مرا

 

آه بر حنجرشان بوسه زدم وقت وداع

گریه کردیم، ببین خیسی دامان مرا

 

تازه فهمیده‌ام آقا که جگر یعنی چه

من ندیدم، تو بگو داغ پسر یعنی چه

 

 

در هوایت دل نامه‌بر من می‌‌چرخد

باز دنبال تو چشم تر من می‌‌چرخد

 

می‌رسی بر سر یک نیزه و می‌‌بینی که

می‌شود دست به دست و سر من می‌‌چرخد

 

یک نفر برده زره، پیرهنم هست بگو

چقدر حرمله دور و بر من می‌‌چرخد

 

داد انگشترم و در عوض‌اش تیر خرید

حال دست همه انگشتر من می‌‌چرخد

 

می‌زنند بر دو سه تا میخ گره مویم را

روی قناره ز بس حنجر من می‌‌چرخد

 

بند بر پا زده، از پا بدنم می‌‌گردد

می‌خورد هی به زمین، پیکر من می‌‌چرخد

 

وای با خواهر تو، دختر تو، همسر تو

بین بازارچه‌ها دختر من می‌‌چرخد

 

داد از عاقبت پیرهنت در گودال

کاش می‌‌شد که نچرخد بدنت در گودال

 

دل نامه‌بر

می‌درد داغ تو هر لحظه گریبان مرا

کاش خاموش کنی سینۀ سوزان مرا

 

خنده کردند در این شهر، همین که گفتم:

برسانید به او حال پریشان مرا

 

آتش از بام سرم ریخت که گیر افتادم

شعله سوزاند میان همه مژگان مرا

 

زجر اینجا به لبم زد که نگویم برگرد

ریخت در کاسۀ آبی دو سه دندان مرا

 

مثل زینب دو پسر داشتم و حالا نه

حیف نشنید کسی هق هق طفلان مرا

 

آه بر حنجرشان بوسه زدم وقت وداع

گریه کردیم، ببین خیسی دامان مرا

 

تازه فهمیده‌ام آقا که جگر یعنی چه

من ندیدم، تو بگو داغ پسر یعنی چه

 

 

در هوایت دل نامه‌بر من می‌‌چرخد

باز دنبال تو چشم تر من می‌‌چرخد

 

می‌رسی بر سر یک نیزه و می‌‌بینی که

می‌شود دست به دست و سر من می‌‌چرخد

 

یک نفر برده زره، پیرهنم هست بگو

چقدر حرمله دور و بر من می‌‌چرخد

 

داد انگشترم و در عوض‌اش تیر خرید

حال دست همه انگشتر من می‌‌چرخد

 

می‌زنند بر دو سه تا میخ گره مویم را

روی قناره ز بس حنجر من می‌‌چرخد

 

بند بر پا زده، از پا بدنم می‌‌گردد

می‌خورد هی به زمین، پیکر من می‌‌چرخد

 

وای با خواهر تو، دختر تو، همسر تو

بین بازارچه‌ها دختر من می‌‌چرخد

 

داد از عاقبت پیرهنت در گودال

کاش می‌‌شد که نچرخد بدنت در گودال

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×