- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۱۳۸۷
- شماره مطلب: ۸۶۶۱
-
چاپ
اذان نگفته دهانم ز مشتها خون شد
اگر که نامۀ من محضرت بیاید چه؟
خبر ز آمدن لشگرت بیاید چه؟
چقدر از روی هر بام سنگ میخوردم
شکستگی سر من سرت بیاید چه؟
هزار بار لگد خورد پیکرم، اما
به زیر پای کسی پیکرت بیاید چه؟
از آن سه شعبه و سرنیزهها که میسازند
یکی سراغ علی اصغرت بیاید چه؟
اذان نگفته دهانم ز مشتها خون شد
همین بلا سر پیغمبرت بیاید چه؟
کسی به پهلوی من نیزهای نزد، اما
هجوم نیزه سوی اکبرت بیاید چه ؟
کلاه خود من افتاد اگر، فدای سرت
عمود بر سر آب آورت بیاید چه؟
نبود خواهرم اینجا میان نامحرم
میان هلهلهها خواهرت بیاید چه؟
کسی به فکر جسارت به دختر من نیست
اگر که زجر پی دخترت بیاید چه؟
خودت بپرس ز خواهر که بر سر بازار
زمان گم شدن معجرت بیاید چه؟
-
حیف عباس، که توصیف به ظاهر بشود
محضر آب، دم از پاکی دریا نزنید
محضر خاک، دم از وسعت صحرا نزنید
تا زمانی که ندادید ضرر پای نگار
لاف بیهودۀ عاشق شدن اینجا نزنید
-
سزاوار گل، خندۀ خار نیست
سر خاک تو بی خبر آمدم
عزادارم و خون جگر آمدم
درست است بی بال و پر آمدم
به شوق تو اما، به سر آمدم
-
مصیبت نامه
ای سربلندی پیمبرها سر تو
تابیده مثل ماه بر دنیا، سر تو
رفتم تمام شهرها را با سر تو
دیدی رسیدم آخرش بالا سر تو
-
بر پای سفرۀ تو نشستیم یا حسن
پا از گلیم بیشتر انداخته گدا
وقتی به خاک پات، سر انداخته گدا
اطراف صحن بال و پر انداخته گدا
گر سوی گنبدت نظر انداخته گدا
اذان نگفته دهانم ز مشتها خون شد
اگر که نامۀ من محضرت بیاید چه؟
خبر ز آمدن لشگرت بیاید چه؟
چقدر از روی هر بام سنگ میخوردم
شکستگی سر من سرت بیاید چه؟
هزار بار لگد خورد پیکرم، اما
به زیر پای کسی پیکرت بیاید چه؟
از آن سه شعبه و سرنیزهها که میسازند
یکی سراغ علی اصغرت بیاید چه؟
اذان نگفته دهانم ز مشتها خون شد
همین بلا سر پیغمبرت بیاید چه؟
کسی به پهلوی من نیزهای نزد، اما
هجوم نیزه سوی اکبرت بیاید چه ؟
کلاه خود من افتاد اگر، فدای سرت
عمود بر سر آب آورت بیاید چه؟
نبود خواهرم اینجا میان نامحرم
میان هلهلهها خواهرت بیاید چه؟
کسی به فکر جسارت به دختر من نیست
اگر که زجر پی دخترت بیاید چه؟
خودت بپرس ز خواهر که بر سر بازار
زمان گم شدن معجرت بیاید چه؟