- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۷/۰۱
- بازدید: ۸۵۹۰
- شماره مطلب: ۸۶۴۵
-
چاپ
پر میکشید دل به هوای محرّمت
آقا سلام بر غزل اشک ماتمت
بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت
چندی گذشت در غم هجران اشک تو
پر میکشید دل به هوای محرّمت
آقا سلام! ماه محرّم شروع شد
آمد بهار زخم دل ما و مرهمت
خون میشود دل همه عالم ز قصۀ
آن لحظههای آخر و گودال و آن غمت
در بین روضه غم دل من را گرفته بود
وقتی رسید روضه به انگشت و خاتمت
ما بین این همه غم و اشک و فراق وداغ
ای زینب آمدم که شوم یار و همدمت
زینب چه قدر شکل جوان مادرت شدی
با صورت کبود و همان قامت خمت
-
یاد محرّم
دارم از داغ غمت اشک دمادم بیشتر
چشمهایم میزند باران نم نم بیشتر
تو جوادی و کرامت با تو معنا میشود
پس دخیل حاجت باب المرادم بیشتر
-
قبولم کن
شبی میان همین روضهها قبولم کن
به حرمت غم آل عبا قبولم کن
درون سینۀ من حبّ مرتضی جاری است
به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن
-
تو را به حق دو دست قلم، حلالم کن
زیاد خون به دلت کردهام، حلالم کن
تو خوب بودهای و من بدم، حلالم کن
چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم
در آسمان و زمین محترم، حلالم کن
-
شادی همیشه هست، ولی غم دقیقهای
از من نخواه با تو نباشم دقیقهای
دق میکنم بدون محرّم دقیقهای
بگذار کنج روضه کنارت نفس زنم
شادی همیشه هست، ولی غم دقیقهای
پر میکشید دل به هوای محرّمت
آقا سلام بر غزل اشک ماتمت
بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت
چندی گذشت در غم هجران اشک تو
پر میکشید دل به هوای محرّمت
آقا سلام! ماه محرّم شروع شد
آمد بهار زخم دل ما و مرهمت
خون میشود دل همه عالم ز قصۀ
آن لحظههای آخر و گودال و آن غمت
در بین روضه غم دل من را گرفته بود
وقتی رسید روضه به انگشت و خاتمت
ما بین این همه غم و اشک و فراق وداغ
ای زینب آمدم که شوم یار و همدمت
زینب چه قدر شکل جوان مادرت شدی
با صورت کبود و همان قامت خمت