- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۱۰/۲۶
- بازدید: ۱۶۷۶۸
- شماره مطلب: ۸۶۱
-
چاپ
شعر ناصرالدین شاه قاجار دربارۀ عاشورا
خنجر شمر به خون شه خوبان تشنه
حنجر شه بدم خنجر بُرّان تشنه
من چو خضرم و فُراتست اگر آب حیات
خضر کی مانده به سرچشمۀ حیوان تشنه؟
آه از آن لحظه که اصغر به سر دوش پدر
داد حنجر به دَمِ غنچهِ پیکان، تشنه!
کودکانم که همه شهد و شکر میخوردند
حال، طوطی صفت، اندر شکرستان، تشنه
گفت شاه شهدا با پسر سعد لعین:
آب در کوزه روا داری و مهمان تشنه؟
مهر زهرا بود این آب و همه اولادش
کشته گشتند و فتادند به میدان تشنه
دیو و دَد جمله از این آب همه سیرابند
کس ندیده است لب آب، سلیمان تشنه
گبر و ترسا و نَصارٰی همه زین آب خورند
به لب نهر، جگر گوشۀ عمران تشنه
اکبرم کشته شد از تیغ شما در میدان
رفت در خلد برین شاه جوانان تشنه
دستها از تن عباس فکندند به خاک
کس ندیده است که سقا سپرد جان تشنه
ناصر ار آب خوری یاد کن از شاه شهید
زانکه شد کشته شهنشاهِ شهیدان، تشنه
-
رباعی ناصرالدین شاه دربارۀ امام حسین (ع)
عشق تو فزون ز ممکنات است حسین
خون از عطشت دل فرات است حسین
در عرصۀ کربلا به راه معشوق
کاری کرده که عقل مات است، حسین
-
نگین افتاده
یکتا گهری ز صدر دین افتده
آویزۀ عرش بر زمین افتاده
افسوس که در واقعۀ کرببلا
از خاتم انبیا نگین افتاده
-
روز هل من ناصر
گر دعوت دوست میشنودم آن روز
من گوی مراد میربودم آن روز
آن روز که بود روز هل من ناصر
ای کاش که ناصر تو بودم آن روز
شعر ناصرالدین شاه قاجار دربارۀ عاشورا
خنجر شمر به خون شه خوبان تشنه
حنجر شه بدم خنجر بُرّان تشنه
من چو خضرم و فُراتست اگر آب حیات
خضر کی مانده به سرچشمۀ حیوان تشنه؟
آه از آن لحظه که اصغر به سر دوش پدر
داد حنجر به دَمِ غنچهِ پیکان، تشنه!
کودکانم که همه شهد و شکر میخوردند
حال، طوطی صفت، اندر شکرستان، تشنه
گفت شاه شهدا با پسر سعد لعین:
آب در کوزه روا داری و مهمان تشنه؟
مهر زهرا بود این آب و همه اولادش
کشته گشتند و فتادند به میدان تشنه
دیو و دَد جمله از این آب همه سیرابند
کس ندیده است لب آب، سلیمان تشنه
گبر و ترسا و نَصارٰی همه زین آب خورند
به لب نهر، جگر گوشۀ عمران تشنه
اکبرم کشته شد از تیغ شما در میدان
رفت در خلد برین شاه جوانان تشنه
دستها از تن عباس فکندند به خاک
کس ندیده است که سقا سپرد جان تشنه
ناصر ار آب خوری یاد کن از شاه شهید
زانکه شد کشته شهنشاهِ شهیدان، تشنه