مشخصات شعر

ابروی تو یاد آرد معراج مسیحا را

ای یوسف کنعانی، ای چهرۀ نورانی

تو دلبر سلمانی یا زادۀ عمرانی؟

 

دیر من مسکین را فخر است به مسجدها

زیرا به سرای من چندی است که مهمانی

 

ابروی تو یاد آرد معراج مسیحا را

دل داده به اَوْ اَوْدنی این راهب نصرانی

 

لعل لب خود بگشا تا مسلم تو گردم

هر چند که با زلفت سخت است مسلمانی

 

ای مهر تو بر جان‌ها تابنده چنان خورشید

شب‌ها زچه می‌تابی ای شمس بیابانی

 

هر چند قیاس ما با تو نبود آسان

گیسوی ترا مانم از فرط پریشانی

 

عیسایی اگر ای مه عیسی لب سالم داشت

از چیست که سالم نیست در کام تو دندانی

 

 

 

 

ابروی تو یاد آرد معراج مسیحا را

ای یوسف کنعانی، ای چهرۀ نورانی

تو دلبر سلمانی یا زادۀ عمرانی؟

 

دیر من مسکین را فخر است به مسجدها

زیرا به سرای من چندی است که مهمانی

 

ابروی تو یاد آرد معراج مسیحا را

دل داده به اَوْ اَوْدنی این راهب نصرانی

 

لعل لب خود بگشا تا مسلم تو گردم

هر چند که با زلفت سخت است مسلمانی

 

ای مهر تو بر جان‌ها تابنده چنان خورشید

شب‌ها زچه می‌تابی ای شمس بیابانی

 

هر چند قیاس ما با تو نبود آسان

گیسوی ترا مانم از فرط پریشانی

 

عیسایی اگر ای مه عیسی لب سالم داشت

از چیست که سالم نیست در کام تو دندانی

 

 

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×