- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
- بازدید: ۱۵۴۳۱
- شماره مطلب: ۷۷۷۳
-
چاپ
باور کنیم حرمت تو مستدام بود؟
دارم برای رنگ تنت گریه میکنم
پای نفس نفس زدنت گریه میکنم
باور کنیم حرمت تو مستدام بود؟
یا بردن تو بردن با احترام بود؟
باور کنیم شأن تو را رد نکرده است؟
این بد دهان شهر، به تو بد نکرده است؟
گرد و غبار، روی تو ای یار ریختند
روی سر تو از در و دیوار ریختند
هرچند بین کوچه تنت را کشید و برد
دست کسی به روی زن و بچهات نخورد
باران تیر و نیزه نصیب تنت نشد
دست کسی مزاحم پیراهنت نشد
این سینهات مکان نشست کسی نشد
دیگر سر تو دست به دست کسی نشد
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
باور کنیم حرمت تو مستدام بود؟
دارم برای رنگ تنت گریه میکنم
پای نفس نفس زدنت گریه میکنم
باور کنیم حرمت تو مستدام بود؟
یا بردن تو بردن با احترام بود؟
باور کنیم شأن تو را رد نکرده است؟
این بد دهان شهر، به تو بد نکرده است؟
گرد و غبار، روی تو ای یار ریختند
روی سر تو از در و دیوار ریختند
هرچند بین کوچه تنت را کشید و برد
دست کسی به روی زن و بچهات نخورد
باران تیر و نیزه نصیب تنت نشد
دست کسی مزاحم پیراهنت نشد
این سینهات مکان نشست کسی نشد
دیگر سر تو دست به دست کسی نشد