- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۶/۰۱
- بازدید: ۱۸۸۲
- شماره مطلب: ۷۷۵۸
-
چاپ
یاد غم کربلا
کشید بند طناب و تو را زمینت زد
میان کوچه تو را بی هوا زمینت زد
همین که پا شدی از جا، دوباره افتادی
دوباره کینۀ آن بی خدا زمینت زد
بلند شو که دوباره جسارتی نکند
چهها نگفت به تو، هر کجا زمینت زد
رسیدهای وسط کوچۀ بنی هاشم
صدای نالۀ خیرالنسا زمینت زد
صدای سیلی و آن گوشواره میآید
صدای سیلی او بی صدا زمینت زد
فدای گریۀ تو یا مروج العاشور
همیشه یاد غم کربلا زمینت زد
سری که گشت جدا از قفا، شما را کشت
سری که رفت روی نیزهها، زمینت زد
میان شعله به یاد رقیه افتادی
کشید بند طناب و تو را زمینت زد
-
یاد محرّم
دارم از داغ غمت اشک دمادم بیشتر
چشمهایم میزند باران نم نم بیشتر
تو جوادی و کرامت با تو معنا میشود
پس دخیل حاجت باب المرادم بیشتر
-
قبولم کن
شبی میان همین روضهها قبولم کن
به حرمت غم آل عبا قبولم کن
درون سینۀ من حبّ مرتضی جاری است
به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن
-
تو را به حق دو دست قلم، حلالم کن
زیاد خون به دلت کردهام، حلالم کن
تو خوب بودهای و من بدم، حلالم کن
چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم
در آسمان و زمین محترم، حلالم کن
-
شادی همیشه هست، ولی غم دقیقهای
از من نخواه با تو نباشم دقیقهای
دق میکنم بدون محرّم دقیقهای
بگذار کنج روضه کنارت نفس زنم
شادی همیشه هست، ولی غم دقیقهای
یاد غم کربلا
کشید بند طناب و تو را زمینت زد
میان کوچه تو را بی هوا زمینت زد
همین که پا شدی از جا، دوباره افتادی
دوباره کینۀ آن بی خدا زمینت زد
بلند شو که دوباره جسارتی نکند
چهها نگفت به تو، هر کجا زمینت زد
رسیدهای وسط کوچۀ بنی هاشم
صدای نالۀ خیرالنسا زمینت زد
صدای سیلی و آن گوشواره میآید
صدای سیلی او بی صدا زمینت زد
فدای گریۀ تو یا مروج العاشور
همیشه یاد غم کربلا زمینت زد
سری که گشت جدا از قفا، شما را کشت
سری که رفت روی نیزهها، زمینت زد
میان شعله به یاد رقیه افتادی
کشید بند طناب و تو را زمینت زد