مشخصات شعر

ماه ذیقعده ماه پرور شد

شب وصل است و باد می‌آید

دل غزلخوان و شاد می‌آید

 

صوت نقّارۀ شما باز از

سمت باب الجواد می‌آید

 

یعنی از آل حضرت زهرا

باز باب المراد می‌آید

 

شاعران مدح او نمی‌گویید؟

صله دارد زیاد می‌آید

 

دعبلت نیستم ولی آقا

شاعری بی سواد می‌آید

 

تا بگوید همه کس و کارم

من فقیرم، فقط تو را دارم

 

ای بزرگ، ‌ای امام آقاجان

شاه عالی مقام آقاجان

 

فقر من شرط نوکریست، بنام

این گدا را غلام آقاجان

 

این کبوتر به غیر دام شما

نمی افتد به دام آقاجان

 

زائرم، دلشکسته‌ام، زارم

نوکر تو، گدام آقاجان

 

به سلامٌ علیک من تو بگو

و علیک السّلام آقاجان

 

ای شه ملک طوس، ادرکنی

یا انیس النّفوس، ادرکنی

 

آمدی تو دلم قرار گرفت

محضر شاه عشق بار گرفت

 

یا امام الرّئوف از کرمت

بندۀ مفلس اعتبار گرفت

 

زلف نوکر به پنجره فولاد

وصل شد، تا ابد جوار گرفت

 

مادرت جارویی به دستم داد

در رواقت برام کار گرفت

 

نوکری توی صحن گوهرشاد

گفت منبر عجب غبار گرفت!

 

شب تاریک، نور نزدیک است

به گمانم ظهور نزدیک است

 

آنقدر شأن مدحتان بالاست

که قلم عاجزست، نازیباست

 

چون منی مدح حضرتت گویم

کار، کار امام صادق‌هاست:

 

مصلح امت، عالم و عادل

منجی دادرس به روز جزاست

 

دور او ایمنند نوع بشر

او امان و پناه خلق خداست

 

سخنش حکمت و سکوتش علم

این فقط گوشه‌ای ز مدح رضاست

 

مایۀ فخر و عزّتست رضا

موجب خیر و برکتست رضا

 

تا که ما مشهدالرّضا داریم

نجف و شهر کربلا داریم

 

با خراسان حضرت ارباب

کاظمینیّ و سامرا داریم

 

در قم اصلاً کنار خواهر او

نزد زهرا همیشه جا داریم

 

لطف موسی بن جعفر است که ما

این همه یار دلربا داریم

 

هر چه داریم ازهمین آقاست

هر چه داریم از امام رضاست

 

ماه ذیقعده ماه پرور شد

شب تاریک با شما سر شد

 

کوچه‌های مدینه بار دگر

از گلی فاطمی معطّر شد

 

همه گفتند حضرت موسا

شده بابا و نجمه مادر شد

 

با حضورت مدینه آن ایّام

به گمانم پر از کبوتر شد

 

بعد میلاد روی دست پدر

لب تو از فرات تا تر شد

 

گفتی‌ ای جد تشنه کام حسین

به لب تشنه‌ات سلام حسین

 

ماه ذیقعده ماه پرور شد

شب وصل است و باد می‌آید

دل غزلخوان و شاد می‌آید

 

صوت نقّارۀ شما باز از

سمت باب الجواد می‌آید

 

یعنی از آل حضرت زهرا

باز باب المراد می‌آید

 

شاعران مدح او نمی‌گویید؟

صله دارد زیاد می‌آید

 

دعبلت نیستم ولی آقا

شاعری بی سواد می‌آید

 

تا بگوید همه کس و کارم

من فقیرم، فقط تو را دارم

 

ای بزرگ، ‌ای امام آقاجان

شاه عالی مقام آقاجان

 

فقر من شرط نوکریست، بنام

این گدا را غلام آقاجان

 

این کبوتر به غیر دام شما

نمی افتد به دام آقاجان

 

زائرم، دلشکسته‌ام، زارم

نوکر تو، گدام آقاجان

 

به سلامٌ علیک من تو بگو

و علیک السّلام آقاجان

 

ای شه ملک طوس، ادرکنی

یا انیس النّفوس، ادرکنی

 

آمدی تو دلم قرار گرفت

محضر شاه عشق بار گرفت

 

یا امام الرّئوف از کرمت

بندۀ مفلس اعتبار گرفت

 

زلف نوکر به پنجره فولاد

وصل شد، تا ابد جوار گرفت

 

مادرت جارویی به دستم داد

در رواقت برام کار گرفت

 

نوکری توی صحن گوهرشاد

گفت منبر عجب غبار گرفت!

 

شب تاریک، نور نزدیک است

به گمانم ظهور نزدیک است

 

آنقدر شأن مدحتان بالاست

که قلم عاجزست، نازیباست

 

چون منی مدح حضرتت گویم

کار، کار امام صادق‌هاست:

 

مصلح امت، عالم و عادل

منجی دادرس به روز جزاست

 

دور او ایمنند نوع بشر

او امان و پناه خلق خداست

 

سخنش حکمت و سکوتش علم

این فقط گوشه‌ای ز مدح رضاست

 

مایۀ فخر و عزّتست رضا

موجب خیر و برکتست رضا

 

تا که ما مشهدالرّضا داریم

نجف و شهر کربلا داریم

 

با خراسان حضرت ارباب

کاظمینیّ و سامرا داریم

 

در قم اصلاً کنار خواهر او

نزد زهرا همیشه جا داریم

 

لطف موسی بن جعفر است که ما

این همه یار دلربا داریم

 

هر چه داریم ازهمین آقاست

هر چه داریم از امام رضاست

 

ماه ذیقعده ماه پرور شد

شب تاریک با شما سر شد

 

کوچه‌های مدینه بار دگر

از گلی فاطمی معطّر شد

 

همه گفتند حضرت موسا

شده بابا و نجمه مادر شد

 

با حضورت مدینه آن ایّام

به گمانم پر از کبوتر شد

 

بعد میلاد روی دست پدر

لب تو از فرات تا تر شد

 

گفتی‌ ای جد تشنه کام حسین

به لب تشنه‌ات سلام حسین

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×