مشخصات شعر

من آن کبوتر بچۀ جلد رضایم

با اینکه می‌دانست از اول بی وفایم

با اینکه عبدی رو سیاه و بی نوایم

 

شاه خراسان باز ذره پروری کرد

آقا اجازه داد در صحنش بیایم

 

او آبرویم را نبرد و ضامنم شد

هر چند که غرق گناهم، پر خطایم

 

از دست غیر او که آب و دان نخوردم

من آن کبوتر بچۀ جلد رضایم

 

عمری نمک خوردم، نمکدان را شکستم

اما نکرد از دامن مهرش جدایم

 

آقا کریم است و از اولاد کرام است

بنده شبیه خاندان خود گدایم

 

امشب دخیل پنجره فولاد هستم

با این دل بیمار، محتاج دوایم

 

پیش کریمی مثل او جرأت ندارم،

چیزی بیارم غیر اشک و گریه‌هایم

 

تا از عمو جانش برایش روضه خواندم

دیدم که امضا شد برات کربلایم

 

آبی نمی‌خواهم، فقط جان رقیه

برگرد خیمه، ‌ای عموی با وفایم

 

رفتی و بعد از تو حرم غارت شد و سوخت

سقا کجایی؟ به اسیری مبتلایم

 

من آن کبوتر بچۀ جلد رضایم

با اینکه می‌دانست از اول بی وفایم

با اینکه عبدی رو سیاه و بی نوایم

 

شاه خراسان باز ذره پروری کرد

آقا اجازه داد در صحنش بیایم

 

او آبرویم را نبرد و ضامنم شد

هر چند که غرق گناهم، پر خطایم

 

از دست غیر او که آب و دان نخوردم

من آن کبوتر بچۀ جلد رضایم

 

عمری نمک خوردم، نمکدان را شکستم

اما نکرد از دامن مهرش جدایم

 

آقا کریم است و از اولاد کرام است

بنده شبیه خاندان خود گدایم

 

امشب دخیل پنجره فولاد هستم

با این دل بیمار، محتاج دوایم

 

پیش کریمی مثل او جرأت ندارم،

چیزی بیارم غیر اشک و گریه‌هایم

 

تا از عمو جانش برایش روضه خواندم

دیدم که امضا شد برات کربلایم

 

آبی نمی‌خواهم، فقط جان رقیه

برگرد خیمه، ‌ای عموی با وفایم

 

رفتی و بعد از تو حرم غارت شد و سوخت

سقا کجایی؟ به اسیری مبتلایم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×