- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۵/۰۱
- بازدید: ۳۷۴۱۳
- شماره مطلب: ۷۶۲۹
-
چاپ
مشخصات شعر
از نجف تا کربلا
آتشفشان از کوه غربت بی صدا ریخت
وقتی شرار کینه از تیغ جفا ریخت
زخمی که در کوچه نشد باز از غریبی
سر باز کرد آخر ز سر روی عبا ریخت
در بین سجده استخوانهای شکسته
با خون پیشانی به هنگام دعا ریخت
«فزت و رب الکعبه»، مسجد غرق خون شد
یعنی ستون عرش، پای مقتدا ریخت
زهرا میان عرش کوثر را بنا کرد
با اشک چشمی که برای مرتضی ریخت
رزق تمام عاشقانش را خداوند
با حب حیدر از نجف تا کربلا ریخت
از همین شاعر
از نجف تا کربلا
آتشفشان از کوه غربت بی صدا ریخت
وقتی شرار کینه از تیغ جفا ریخت
زخمی که در کوچه نشد باز از غریبی
سر باز کرد آخر ز سر روی عبا ریخت
در بین سجده استخوانهای شکسته
با خون پیشانی به هنگام دعا ریخت
«فزت و رب الکعبه»، مسجد غرق خون شد
یعنی ستون عرش، پای مقتدا ریخت
زهرا میان عرش کوثر را بنا کرد
با اشک چشمی که برای مرتضی ریخت
رزق تمام عاشقانش را خداوند
با حب حیدر از نجف تا کربلا ریخت
مطالب برتر سایت
اولین نظر را ارسال کنید
مطالب برتر سایت