- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۷۵۹۴
- شماره مطلب: ۷۴۴۴
-
چاپ
السلام علیک یا حمزه سیدالشهدا
عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد
و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد
عبا رسید به جسمت قبول، حرفی نیست
ولی خدا کند از راه، خواهرت نرسد
اگر رسید به مقتل دعا کن آن لحظه
کسی برای جدا کردن سرت نرسد
تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی
صدای وا عطشایت به مادرت نرسد
تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود
خدا کند که دگر حرف بوریا نشود
به روی حنجرت از زخم بود اثر یا نه؟
تو نیزه خوردهای اصلا ز پشت سر یا نه؟
به جای دفن، زمانی که بر زمین بودی
سوار اسب رسیدند ده نفر یا نه؟
تنت به روی زمین مانده است در گودال؟
شدی مقابل خواهر بدون سر، یا نه؟
عبور کردهای از کوچۀ یهودیها؟
زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یا نه؟
به غیر شام که در آن نبود هم نفسی
سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی
به شام، قافله را با عذاب آوردند
برای دست یتیمان طناب آوردند
مگر که طشت زر و چوب خیزران کم بود؟
که بعد چند دقیقه شراب آوردند
به روی نیزه سر شیرخواره را عمدا
درست پیش نگاه رباب آوردند
برای اینکه دلش بیشتر به درد آید
مدام روبرویش ظرف آب آوردند
به روی نیزۀ دشمن تمام هستش رفت
نه شیرخواره، که گهواره هم ز دستش رفت
-
تیر سه پر
اى تیغ همیشه بى خبر میآیى
یک روز به شکل میخ در میآیى
امروز تو شمشیرى و فردا قطعاً
در قالب یک تیر سه پر میآیى
-
عرض ارادت
براى عرض ارادت به یار راه افتاد
درست چند دقیقه به چار راه افتاد
در ازدحام خیابان به راهبندان خورد
وَ قبل از اینکه بیاید، قطار راه افتاد
-
کم شتاب باشی خوب است
یک مرتبه کم شتاب باشى خوب است
با قاعده، با حساب باشى خوب است
فکر دل فاطمه نبودى اما
فکر جگر رباب باشى خوب است
السلام علیک یا حمزه سیدالشهدا
عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد
و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد
عبا رسید به جسمت قبول، حرفی نیست
ولی خدا کند از راه، خواهرت نرسد
اگر رسید به مقتل دعا کن آن لحظه
کسی برای جدا کردن سرت نرسد
تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی
صدای وا عطشایت به مادرت نرسد
تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود
خدا کند که دگر حرف بوریا نشود
به روی حنجرت از زخم بود اثر یا نه؟
تو نیزه خوردهای اصلا ز پشت سر یا نه؟
به جای دفن، زمانی که بر زمین بودی
سوار اسب رسیدند ده نفر یا نه؟
تنت به روی زمین مانده است در گودال؟
شدی مقابل خواهر بدون سر، یا نه؟
عبور کردهای از کوچۀ یهودیها؟
زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یا نه؟
به غیر شام که در آن نبود هم نفسی
سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی
به شام، قافله را با عذاب آوردند
برای دست یتیمان طناب آوردند
مگر که طشت زر و چوب خیزران کم بود؟
که بعد چند دقیقه شراب آوردند
به روی نیزه سر شیرخواره را عمدا
درست پیش نگاه رباب آوردند
برای اینکه دلش بیشتر به درد آید
مدام روبرویش ظرف آب آوردند
به روی نیزۀ دشمن تمام هستش رفت
نه شیرخواره، که گهواره هم ز دستش رفت