- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۳۲۳۳
- شماره مطلب: ۷۴۰۳
-
چاپ
دادگاه روضه
بی وقفه، بی مقدمه هیئت گرفتنی ست
هیئت گرفتنی ست، سعادت گرفتنی ست
از موقع ورودیه تا آخر دعا
هر حاجتی در این دو سه ساعت گرفتنی ست
یک جای روضه رفته دلت که مسافری
حتی در این معادله قسمت گرفتنی ست
در گود چشم، اشک نشسته ست منتظر
ذکر حسین مرشد و رخصت گرفتنی ست
با اشک از دو چشم، چنین از ولی دم
در دادگاه روضه رضایت گرفتنی ست
گیرم شفا نبود، تو از بس قیامتی
دامان تو به روز قیامت گرفتنی ست
زائر شدن به قسمت و دعوت همیشه نیست
ای بی خبر بکوش، زیارت گرفتنی ست
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
دادگاه روضه
بی وقفه، بی مقدمه هیئت گرفتنی ست
هیئت گرفتنی ست، سعادت گرفتنی ست
از موقع ورودیه تا آخر دعا
هر حاجتی در این دو سه ساعت گرفتنی ست
یک جای روضه رفته دلت که مسافری
حتی در این معادله قسمت گرفتنی ست
در گود چشم، اشک نشسته ست منتظر
ذکر حسین مرشد و رخصت گرفتنی ست
با اشک از دو چشم، چنین از ولی دم
در دادگاه روضه رضایت گرفتنی ست
گیرم شفا نبود، تو از بس قیامتی
دامان تو به روز قیامت گرفتنی ست
زائر شدن به قسمت و دعوت همیشه نیست
ای بی خبر بکوش، زیارت گرفتنی ست