- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۲۸۴۱
- شماره مطلب: ۷۳۸۲
-
چاپ
گریستیم به لبهای خشک سقا
من و دعای پیمبر چه ماه خوبی بود
کنار سفرۀ حیدر چه ماه خوبی بود
که دیده بر سر یک سفره نوکر و ارباب؟
و همنشینی مادر چه ماه خوبی بود
من و غریب مدینه، چه خلوتی، به به
به میزبانی کوثر، چه ماه خوبی بود
به افتتاح و ابوحمزه و کمیل و مجیر
شدیم جوشن یکسر چه ماه خوبی بود
به خاطر شب قدرش گناه ما بخشید
و یک تولد دیگر، چه ماه خوبی بود
چقدر گریه به غمهای کربلا کردیم
برای چادر و معجر، چه ماه خوبی بود
شدیم یاور مظلومهای به گودالی
که بوسه داشت به حنجر، چه ماه خوبی بود
گریستیم به لبهای خشک سقا تا
گلوی اکبر و اصغر، چه ماه خوبی بود
شبی خرابه نشین سه سالهای بودیم
سر پدر، شب دختر، چه ماه خوبی بود
سری زدیم گهی در تنور و گاهی دیر
سری زدیم به یک سر، چه ماه خوبی بود
ز کوچههای مدینه عبور میکردیم
کمک شدیم به مضطر، چه ماه خوبی بود
برای پاره جگرها چه خوب گرییدیم
امان ز گریۀ خواهر، چه ماه خوبی بود
گهی میان مناجاتهای نخلستان
شدیم همدم حیدر، چه ماه خوبی بود
برای ماه محرم ببند بارم را
رسیده ماه به آخر، چه ماه خوبی بود
و کاش چون پسر مهزیار میگفتند:
بیا به خیمۀ دلبر چه ماه خوبی بود
وداع ماه مبارک چه سخت و جانفرساست
شبیه روضۀ سخت وداع کرب و بلاست
-
سرمایۀ محبت
ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد
در جان ماست محنت تو یا اباالجواد
با اذن فاطمه به دل ما رسیده است
سرمایۀ محبت تو یا اباالجواد
-
جگر تشنۀ او ذکر انا العطشان داشت
باز هم بر دل مظلوم، شرر افتاده
باز هم شعلۀ زهری به جگر افتاده
اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید
وسط حجره جواد است، به سر افتاده
-
بوی کربلا
در سینه دوباره ابتلا میآید
غم باز به اردوی ولا میآید
دلهای شکسته کاظمینی شده است
اینجاست که بوی کربلا میآید
-
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره حجرۀ دربسته، باز کرب و بلا
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره مارگزیده، دوباره پاره جگر
خدا! چه میگذرد بر جواد ابن رضا
گریستیم به لبهای خشک سقا
من و دعای پیمبر چه ماه خوبی بود
کنار سفرۀ حیدر چه ماه خوبی بود
که دیده بر سر یک سفره نوکر و ارباب؟
و همنشینی مادر چه ماه خوبی بود
من و غریب مدینه، چه خلوتی، به به
به میزبانی کوثر، چه ماه خوبی بود
به افتتاح و ابوحمزه و کمیل و مجیر
شدیم جوشن یکسر چه ماه خوبی بود
به خاطر شب قدرش گناه ما بخشید
و یک تولد دیگر، چه ماه خوبی بود
چقدر گریه به غمهای کربلا کردیم
برای چادر و معجر، چه ماه خوبی بود
شدیم یاور مظلومهای به گودالی
که بوسه داشت به حنجر، چه ماه خوبی بود
گریستیم به لبهای خشک سقا تا
گلوی اکبر و اصغر، چه ماه خوبی بود
شبی خرابه نشین سه سالهای بودیم
سر پدر، شب دختر، چه ماه خوبی بود
سری زدیم گهی در تنور و گاهی دیر
سری زدیم به یک سر، چه ماه خوبی بود
ز کوچههای مدینه عبور میکردیم
کمک شدیم به مضطر، چه ماه خوبی بود
برای پاره جگرها چه خوب گرییدیم
امان ز گریۀ خواهر، چه ماه خوبی بود
گهی میان مناجاتهای نخلستان
شدیم همدم حیدر، چه ماه خوبی بود
برای ماه محرم ببند بارم را
رسیده ماه به آخر، چه ماه خوبی بود
و کاش چون پسر مهزیار میگفتند:
بیا به خیمۀ دلبر چه ماه خوبی بود
وداع ماه مبارک چه سخت و جانفرساست
شبیه روضۀ سخت وداع کرب و بلاست