- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۱۸۰۷
- شماره مطلب: ۷۳۶۲
-
چاپ
آفتاب روز و ماهتاب شب
خالقم اگر مواظب من است
صاحب الزمان مراقب من است
جامع المقدمات روی اوست
کسب دوریاش مکاسب من است
تا مطالبم طلب ز کوی اوست
حضرت بهشت طالب من است
آن شبی که منتهی شود به او
شب لیله الرغائب من است
مثل آفتاب پشت ابرها
حاضر من است و غایب من است
آفتاب روز و ماهتاب شب
در مشارق و مغارب من است
در نوشتن غم درونیام
اشک روی گونه کاتب من است
این همه که در غمش سروده شد
گوشههایی از مصائب من است
مستحب من نماز و روزه ست
گریه بر حسین واجب من است
فطریه نمیدهم که عمری ست
چای روضه قوت غالب من است
نه خودش نه اکبرش نه عابسش
نوکر حسین، صاحب من است
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
آفتاب روز و ماهتاب شب
خالقم اگر مواظب من است
صاحب الزمان مراقب من است
جامع المقدمات روی اوست
کسب دوریاش مکاسب من است
تا مطالبم طلب ز کوی اوست
حضرت بهشت طالب من است
آن شبی که منتهی شود به او
شب لیله الرغائب من است
مثل آفتاب پشت ابرها
حاضر من است و غایب من است
آفتاب روز و ماهتاب شب
در مشارق و مغارب من است
در نوشتن غم درونیام
اشک روی گونه کاتب من است
این همه که در غمش سروده شد
گوشههایی از مصائب من است
مستحب من نماز و روزه ست
گریه بر حسین واجب من است
فطریه نمیدهم که عمری ست
چای روضه قوت غالب من است
نه خودش نه اکبرش نه عابسش
نوکر حسین، صاحب من است