- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۳۵۲۵
- شماره مطلب: ۷۳۴۸
-
چاپ
عقیق شکسته
با نالهاش آرامش زندان شکسته
حتّی سکوت مرد زندانبان شکسته
بشکن نمازت را مسافر، وقت تنگست
وقتی ستون خیمۀ ایمان شکسته
موسی میان وادی ایمن اسیرست
ده طور در اجرای ده فرمان شکسته
آیات الرحمان به هم پیچیده آیا
یا استخوان لؤلؤ و مرجان شکسته؟
در باغ ایران داده طوبایش ثمرها
هرچند از بیداد این و آن شکسته
او نیز از زندان میان تشت دیدهست
سنگ صبور زینب و طفلان شکسته
این تازیانه میزند آن خیزران را
پهلو پریشان میشود دندان شکسته
با خیزران بیوضو باید بگویم:
دندان قاری حرمت قرآن شکسته
برگو مخواند روی نیزه مصحفش را
بر مردم رجّالۀ پیمانشکسته
حالا که خالی مانده گهواره، چگونهست
بغض گلوی تشنۀ باران شکسته
مگذار پا را پیشتر، این روضه بازست
وقتی عقیقی گوشۀ میدان شکسته
-
قصیدهای در نعت چهارده معصوم
به یمن آنکه گشودند پرنیان خیال
رمید شام فراق و دمید صبح وصال
رسید فصل بهار از پی خریف و شتا
مگر که وام بگیرد ز ابر مال و منال
-
ماه تمامی روی خاک
کوچهای بود و دری بود و امامی روی خاک
میدوید آشفتهرو، ماه تمامی روی خاک
بی عمامه، بی عصا، بیتاب قرآن میدوید
چند نوبت بین کوچه ریخت جامی روی خاک
-
دلبند رضا
همین که حاصل یک عمر لبخند رضا هستی
محمد هم که باشی باز دلبند رضا هستی
میان بهترینهایی چه تفضیلی از این برتر
که بابای علی هستی و فرزند رضا هستی
-
جمال مرتضی
از روزن صبح تا تو را دیدم
گفتم به خودم تو را چرا دیدم
راضی نشدم که جز تو را بینم
حق را به جمال مرتضی دیدم
عقیق شکسته
با نالهاش آرامش زندان شکسته
حتّی سکوت مرد زندانبان شکسته
بشکن نمازت را مسافر، وقت تنگست
وقتی ستون خیمۀ ایمان شکسته
موسی میان وادی ایمن اسیرست
ده طور در اجرای ده فرمان شکسته
آیات الرحمان به هم پیچیده آیا
یا استخوان لؤلؤ و مرجان شکسته؟
در باغ ایران داده طوبایش ثمرها
هرچند از بیداد این و آن شکسته
او نیز از زندان میان تشت دیدهست
سنگ صبور زینب و طفلان شکسته
این تازیانه میزند آن خیزران را
پهلو پریشان میشود دندان شکسته
با خیزران بیوضو باید بگویم:
دندان قاری حرمت قرآن شکسته
برگو مخواند روی نیزه مصحفش را
بر مردم رجّالۀ پیمانشکسته
حالا که خالی مانده گهواره، چگونهست
بغض گلوی تشنۀ باران شکسته
مگذار پا را پیشتر، این روضه بازست
وقتی عقیقی گوشۀ میدان شکسته