- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۱۷۴۸۷۰
- شماره مطلب: ۷۳۴۴
-
چاپ
حسین جان دلیل حیاتم تویی
هر آن کس به تو مبتلا میشود
ز دنیا و عقبا جدا میشود
و سنگی که باشد بدون بها
به لطف نگاهت طلا میشود
ز دستت هر آن کس که نانی گرفت
به لطف عطایت گدا میشود
عزیز خدایی و هرکس تو را
گدا شد عزیز خدا میشود
بیا و به من تکه نانی بده
به کلب درت استخوانی بده
نبی از تو هست و ز خاتم تویی
یقینا که باب نجاتم تویی
به یاد شما من نفس میکشم
حسین جان دلیل حیاتم تویی
همیشه امیدم به این مطلب است
که پوشش ده سیئاتم تویی
من از روز مرگم ندارم هراس
امیدم به وقت مماتم تویی
مرا یک نگاهی نما از کرم
تو شاهی و من هم تو را نوکرم
به کوی شما بندگی میکنم
در این بندگی زندگی میکنم
کمم در قبال محبان تو
من احساس شرمندگی میکنم
ولی چون غلامم تو را تا ابد
من احساس پایندگی میکنم
مرا از در خانۀ خود مران
که حس سر افکندگی میکنم
الا کشتۀ اشک و خون خدا
بمیرم اگر از تو گردم جدا
-
هوای عشق
حال و روزم با عنایات تو بهتر میشود
چشمهایم در هوای عشق تو تر میشود
نسبت ما با تو این باشد که در روز جزا
مادرت بر جمع عشاق تو مادر میشود
-
داغ بلند بالا
تو بی بدیل و بزرگ و بلند والایی
که داده است خدا بر تو شأن سقایی
اگر چه مادرت ام البنین بود آقا
ولی به حضرت زهرا، عزیز زهرایی
-
مرحمت مادرانه
ما نوکران دائم این آستانهایم
با نوکری به درگهتان جاودانهایم
ما با دعای مادرتان هیئتی شدیم
ممنون لطف و مرحمت مادرانهایم
حسین جان دلیل حیاتم تویی
هر آن کس به تو مبتلا میشود
ز دنیا و عقبا جدا میشود
و سنگی که باشد بدون بها
به لطف نگاهت طلا میشود
ز دستت هر آن کس که نانی گرفت
به لطف عطایت گدا میشود
عزیز خدایی و هرکس تو را
گدا شد عزیز خدا میشود
بیا و به من تکه نانی بده
به کلب درت استخوانی بده
نبی از تو هست و ز خاتم تویی
یقینا که باب نجاتم تویی
به یاد شما من نفس میکشم
حسین جان دلیل حیاتم تویی
همیشه امیدم به این مطلب است
که پوشش ده سیئاتم تویی
من از روز مرگم ندارم هراس
امیدم به وقت مماتم تویی
مرا یک نگاهی نما از کرم
تو شاهی و من هم تو را نوکرم
به کوی شما بندگی میکنم
در این بندگی زندگی میکنم
کمم در قبال محبان تو
من احساس شرمندگی میکنم
ولی چون غلامم تو را تا ابد
من احساس پایندگی میکنم
مرا از در خانۀ خود مران
که حس سر افکندگی میکنم
الا کشتۀ اشک و خون خدا
بمیرم اگر از تو گردم جدا