- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۱۸۷۷
- شماره مطلب: ۷۳۳۹
-
چاپ
زلف بی شکن
برای گفتن از تو سخن نمیماند
که روضهات به دل انجمن نمیماند
چه کرده است به اعضای دَرهَمَت شمشیر
که بر سیاهی زلفت شکن نمیماند
علی نماند اگر از حسین، قاسم هم
به احتمال قوی از حسن نمیماند
چنان میان تن دشت ارباً اربایی
که بر تنت اثر پیرهن نمیماند
برای روضه شناسان اشارهای کافی ست
تن تو آه میان کفن نمیماند
مؤذنی که بگوید علی ولی الله
مُسَلَم است برایش دهن نمیماند
میان این همه شمشیر ونیزه معلوم است
که عضو سالمی از این بدن نمیماند
-
نهایت توحید
تو آمدی زمین و زمان بیقرار شد
توحید در نهایت خود آشکار شد
با روی کار آمدن رویت، آفتاب؛
از کار سروری جهان برکنار شد
-
اقیانوس آرام
دوتا بازو به دنیا آمده، نامش اباالفضل است
دوتا ابرو که وقت رزم، پیغامش اباالفضل است
به وقت رزم قاسم از رجزهای علی اکبر
اگر وامی گرفته، ضامن وامش اباالفضل است
-
روز برادر
اگر در خاک آذربایجان، جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان، جان ابالفضل است
ستون خیمۀ کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
-
سیاهتر شده ماه محرم از چشمش
نه اینکه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست، سرزده یک آفتاب از دستش
براى ثبت نگین عقیق عباسى
على ست ساخته امشب رکاب از دستش
زلف بی شکن
برای گفتن از تو سخن نمیماند
که روضهات به دل انجمن نمیماند
چه کرده است به اعضای دَرهَمَت شمشیر
که بر سیاهی زلفت شکن نمیماند
علی نماند اگر از حسین، قاسم هم
به احتمال قوی از حسن نمیماند
چنان میان تن دشت ارباً اربایی
که بر تنت اثر پیرهن نمیماند
برای روضه شناسان اشارهای کافی ست
تن تو آه میان کفن نمیماند
مؤذنی که بگوید علی ولی الله
مُسَلَم است برایش دهن نمیماند
میان این همه شمشیر ونیزه معلوم است
که عضو سالمی از این بدن نمیماند