مشخصات شعر

حسین است سرِّ رهایی ما

شده غصۀ نان و دنیای ما

حجاب میان حبیب و مُحِبّ

توکل نکردیم بر او که گفت:

«وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب»

 

فقط فکر دنیای خود بوده‌ایم

غم دیگران چه؟ ملالی که نیست

ندارد اثر در عبادات ما

همین رزق‌های حلالی که نیست

 

چه کردیم با بال دل‌هایمان

مناجات‌ها، ربّناها چه شد

دعامان شده حبس در سینه‌ها

«خدایا، خدایا» خدایا! چه شد

 

تجمّل شده همّ و غمّ همه

چه شد فرش‌های حصیری چه شد؟

که دیگر به نان و نمک قانع است؟

مرام علی! دستگیری! چه شد؟

 

به دنیای خود خوب خو کرده‌ایم

دگر در سری فکر پرواز نیست

در آسمان باز باز و چه حیف

برای پریدن پری باز نیست

 

به دنیای فانی چنان رو زدیم

که از عزّت نفس غافل شدیم

سر دل به دریا زدن داشتیم

اسیر تماشای ساحل شدیم

 

«کجایند مردان بی‌ادعا؟»

چه شد اشک‌ها، دردها، ناله‌ها؟

چه کردیم با عشق و انسانیت؟

چه کردیم با حرمت لاله‌ها؟

 

بیا لحظه‌ای سوی نورانیت

بیا یک نفس غرق تقوا شویم

بگو مرد و مردانه یک یا علی

که راهی عرش معلّی شویم

 

چه می‌شد اگر حضرت آفتاب

به دل‌های تاریک ما یک نگاه

توانی دهد، نیمه‌جانی دهد

به این عبد درماندۀ رو سیاه

 

بیا یک قدم مانده تا آسمان

بیا التجا کن خدایی شویم

حسین است سرِّ رهایی ما

پری باز کن، کربلایی شویم

 

حسین است سرِّ رهایی ما

شده غصۀ نان و دنیای ما

حجاب میان حبیب و مُحِبّ

توکل نکردیم بر او که گفت:

«وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب»

 

فقط فکر دنیای خود بوده‌ایم

غم دیگران چه؟ ملالی که نیست

ندارد اثر در عبادات ما

همین رزق‌های حلالی که نیست

 

چه کردیم با بال دل‌هایمان

مناجات‌ها، ربّناها چه شد

دعامان شده حبس در سینه‌ها

«خدایا، خدایا» خدایا! چه شد

 

تجمّل شده همّ و غمّ همه

چه شد فرش‌های حصیری چه شد؟

که دیگر به نان و نمک قانع است؟

مرام علی! دستگیری! چه شد؟

 

به دنیای خود خوب خو کرده‌ایم

دگر در سری فکر پرواز نیست

در آسمان باز باز و چه حیف

برای پریدن پری باز نیست

 

به دنیای فانی چنان رو زدیم

که از عزّت نفس غافل شدیم

سر دل به دریا زدن داشتیم

اسیر تماشای ساحل شدیم

 

«کجایند مردان بی‌ادعا؟»

چه شد اشک‌ها، دردها، ناله‌ها؟

چه کردیم با عشق و انسانیت؟

چه کردیم با حرمت لاله‌ها؟

 

بیا لحظه‌ای سوی نورانیت

بیا یک نفس غرق تقوا شویم

بگو مرد و مردانه یک یا علی

که راهی عرش معلّی شویم

 

چه می‌شد اگر حضرت آفتاب

به دل‌های تاریک ما یک نگاه

توانی دهد، نیمه‌جانی دهد

به این عبد درماندۀ رو سیاه

 

بیا یک قدم مانده تا آسمان

بیا التجا کن خدایی شویم

حسین است سرِّ رهایی ما

پری باز کن، کربلایی شویم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×