- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۱/۰۱
- بازدید: ۵۱۰۸
- شماره مطلب: ۷۲۱۳
-
چاپ
ترکیب بند عاشورایی حزین لاهیجی (بند پنجم)
ای دل! چه شد که از جگر افغان نمیکشی؟
آهی به یاد شاه شهیدان نمیکشی؟
سرها جدا فتاده، تن سروران جدا
در کربلا سری به بیابان نمیکشی؟
در ماتمی که چشم رسول است خونفشان
از اشک، غازه بر رخ ایمان نمیکشی؟
کردند بر سنان سر آن سروران و تو
لخت جگر به خنجر مژگان نمیکشی؟
دستت رسا به نعمت الوان عشق نیست
تا آستین به دیده گریان نمیکشی
هامون چرا نمیکنی از موج اشک پر؟
این فوج را به عرصه میدان نمیکشی؟
شرمی چرا نمیکنی از خون اهل بیت؟
ای تیغ کین! سری به گریبان نمیکشی
داد از تو ای زمانه بیدادگر که باز
شرمنده نیستی ز ستمهای جانگداز
-
ترکیب بند عاشورایی حزین لاهیجی (بند هفتم)
خون از زبان خامه حزین! این قدر مریز
دستی به دل گذار، درین شور رستخیز
خامش نشین دلا! که به جایی نمیرسد
با روزگار خصمی و با آسمان ستیز -
ترکیب بند عاشورایی حزین لاهیجی (بند ششم)
نخل تری به تیشه عدوان فکندهای
از پا ستون کعبه ایمان فکندهای
از تشنگی سفینه آل رسول را
در خاک و خون به لجه طوفان فکندهای -
ترکیب بند عاشورایی حزین لاهیجی (بند چهارم)
خونین لوای معرکه کارزار کو؟
میدان پر از غبار بود، شهسوار کو؟
واحسرتا! که از نفس سرد روزگار
افسرده شد ریاض امامت، بهار کو؟
ترکیب بند عاشورایی حزین لاهیجی (بند پنجم)
ای دل! چه شد که از جگر افغان نمیکشی؟
آهی به یاد شاه شهیدان نمیکشی؟
سرها جدا فتاده، تن سروران جدا
در کربلا سری به بیابان نمیکشی؟
در ماتمی که چشم رسول است خونفشان
از اشک، غازه بر رخ ایمان نمیکشی؟
کردند بر سنان سر آن سروران و تو
لخت جگر به خنجر مژگان نمیکشی؟
دستت رسا به نعمت الوان عشق نیست
تا آستین به دیده گریان نمیکشی
هامون چرا نمیکنی از موج اشک پر؟
این فوج را به عرصه میدان نمیکشی؟
شرمی چرا نمیکنی از خون اهل بیت؟
ای تیغ کین! سری به گریبان نمیکشی
داد از تو ای زمانه بیدادگر که باز
شرمنده نیستی ز ستمهای جانگداز