مشخصات شعر

ظهر عطش

مادرت نیست ولیکن پسرت هست هنوز

جای شکر است که مهدی به سرت هست هنوز

 

نفست تنگ شده کنج قفس افتادی

باز خوب است که این بال و پرت هست هنوز

 

پسرت آمده بالای سرت آقا جان

مرهمی بر جگر پر شررت هست هنوز

 

اثر وضعی سم خشکی لب‌هاست، ولی

خوب شد کاسۀ آبی به برت هست هنوز

 

لب تو خشک و دو چشمان تو تر، آقا جان!

گوییا ظهر عطش در نظرت هست هنوز

 

ظهر عطش

مادرت نیست ولیکن پسرت هست هنوز

جای شکر است که مهدی به سرت هست هنوز

 

نفست تنگ شده کنج قفس افتادی

باز خوب است که این بال و پرت هست هنوز

 

پسرت آمده بالای سرت آقا جان

مرهمی بر جگر پر شررت هست هنوز

 

اثر وضعی سم خشکی لب‌هاست، ولی

خوب شد کاسۀ آبی به برت هست هنوز

 

لب تو خشک و دو چشمان تو تر، آقا جان!

گوییا ظهر عطش در نظرت هست هنوز

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×