- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۳۰۹۵
- شماره مطلب: ۷۱۰۲
-
چاپ
یعقوبهای چشم من
دارد دوباره سینه زنت گریه میکند
از غصۀ نیامدنت گریه میکند
یعقوبهای چشم من عمری است ای عزیز
دارد برای پیرهنت گریه میکند
دنیایمان اسیر حصار هوس شده
در هجر دست بت شکنت گریه میکند
هر شب در امتداد وصال تو چشم من
تا صبح روز آمدنت گریه میکند
یک عمر، نوکرت به هوایت نفس زده
با هر نفس نفس زدنت گریه میکند
آقا فرازهای پر از سوز ناحیه
هر شب بر آتش سخنت گریه میکند
امشب صدای گریۀ سجاد میرسد
دارد به جد بی کفنت گریه میکند
گوید اباالغریب! ببین چشمهای من
هر روز در کنار تنت گریه میکند
-
غروب سپیده
کوچکترین امام مصیبت کشیده است
از بازماندگان غروب سپیده است
از بس که گریه کرده، سرش درد میکنداندازۀ تمام حرم داغ دیده است
-
مردی آمد ز خانوادۀ نور
باز هم طبع دل شکوفا شد
بزم عشق و طرب مهیا شد
مردی آمد ز خانوادۀ نورمهر او در دل همه جا شد
-
فرصت عاشوراها
ترک ما کردهای ای ساکن در صحراها
بی تو آرام نگیرند دل دریاهامهر هرکس به دل ما ننشسته بی تو
مهربان دلم، آقای همه آقاها
یعقوبهای چشم من
دارد دوباره سینه زنت گریه میکند
از غصۀ نیامدنت گریه میکند
یعقوبهای چشم من عمری است ای عزیز
دارد برای پیرهنت گریه میکند
دنیایمان اسیر حصار هوس شده
در هجر دست بت شکنت گریه میکند
هر شب در امتداد وصال تو چشم من
تا صبح روز آمدنت گریه میکند
یک عمر، نوکرت به هوایت نفس زده
با هر نفس نفس زدنت گریه میکند
آقا فرازهای پر از سوز ناحیه
هر شب بر آتش سخنت گریه میکند
امشب صدای گریۀ سجاد میرسد
دارد به جد بی کفنت گریه میکند
گوید اباالغریب! ببین چشمهای من
هر روز در کنار تنت گریه میکند