- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۹/۱۵
- بازدید: ۴۲۸۱
- شماره مطلب: ۷۰۹
-
چاپ
حالا که میل روضه به بازار شام خورد
این اشکها حضور تو را داد میزند
عطر نگاه تو به خدا داد میزند
آهی کشیدهاید که روضه گرفته است؟
تشریف چشمهای شما داد میزند
این لحظهها تمام حواسم شده همین...
چشمت کجای روضۀ ما داد میزند؟
شاید همین کنار دلم گریه میکنی
این آه آشناست کجا داد میزند؟
تا روضهخوان رسید به گودال ناگهان...
دیدم که پا به پات فضا داد میزند
حالا که میل روضه به بازار شام خورد
خون از نگات وای چرا داد میزند؟
-
نسیم عشق
نسیم عشق وزیدن گرفت در جانها
بهار نور رسیده پس از زمستانها
خبر دهید به فطرس، سر آمده تبعید
دوباره بال بزن بر فراز میدانها
-
گل صد برگ
گل صد برگِ زیر خاک! ببین
خواهرت از سفر رسیده حسین
آمدم ای غریب مادر من
با قد و قامتی خمیده حسین
-
رضای حضرت حق هست در رضای حسین
قرار سوتهدلان است کربلای حسین
فضای کوچۀ دل پر شد از هوای حسین
حسین منی طاها به روشنی فهماند
رضای حضرت حق هست در رضای حسین
-
بگید: عمو ابالفضل مشکا رو پر کن از آب
دلواپس منی و حواس من به تو نیست
فریادرس منی و حواس من به تو نیست
دست منو فشردی، سنگ جفام و خوردی
نذاشتی ول بگردم، منو توو راه آوردی
حالا که میل روضه به بازار شام خورد
این اشکها حضور تو را داد میزند
عطر نگاه تو به خدا داد میزند
آهی کشیدهاید که روضه گرفته است؟
تشریف چشمهای شما داد میزند
این لحظهها تمام حواسم شده همین...
چشمت کجای روضۀ ما داد میزند؟
شاید همین کنار دلم گریه میکنی
این آه آشناست کجا داد میزند؟
تا روضهخوان رسید به گودال ناگهان...
دیدم که پا به پات فضا داد میزند
حالا که میل روضه به بازار شام خورد
خون از نگات وای چرا داد میزند؟
صد بارک الله