- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۳۲۷۴
- شماره مطلب: ۷۰۸۶
-
چاپ
نوای حزین
با روضههای ام بنین لطمه میزنم
با قلب غصهدار و غمین لطمه میزنم
با نوحۀ قدیمی دیوان ماتمش
در سایه سار بیرق دین لطمه میزنم
جانم فدای روزۀ آبی که میگرفت
چون او به عشق تشنهترین لطمه میزنم
هم صبح و ظهر و هم سرشب مویه میکند
همراه با نوای حزین لطمه میزنم
راوی روضه است و کلامش موثق است
با هر اشارهاش به یقین لطمه میزنم
بر سینۀ شکسته اگر سینه میزند
من هم به یاد زخم جبین لطمه میزنم
میگوید از یسار و یمین نیزه میزدند
من نیز از یسار و یمین لطمه میزنم
وقتی گریز روضۀ او سمت علقمه ست
بر نعش مانده روی زمین لطمه میزنم
حبل المتین عالم و آدم گسسته شد
بر حا و با و لام و متین لطمه میزنم
حسن ختام مرثیهاش یارقیه است
بر کودک خرابه نشین لطمه میزنم
-
سلوک عاشقی
زرق و برق سفرۀ شاهانه میخواهم چه کار؟
اشک چشمم هست، آب و دانه میخواهم چه کار؟
اولین شرط سلوک عاشقی، آوارگی ست
از ازل دربه درم، کاشانه میخواهم چه کار؟
-
سیب نوبر
از ملائک پر شده دور و بر ام البنین
بهر دیدار توای تاج سر ام البنین
آمدی از آسمان و عطر خوشبوی تنت
شهر را پر کرده سیب نوبر ام البنین
-
لباس شمر به تن کرد و منع آبت کرد
رسیده جان به لب اطهرت؛ ابالهادی
نشسته پیک اجل در برت؛ ابالهادی!
دوباره قصۀ زهر و دوباره نامردی
کبود شد همۀ پیکرت؛ ابالهادی!
-
میان روضۀ تو از هلال یاد میشود
یکی بخیل میشود، یکی جواد میشود
یکی مرید میشود، یکی مراد میشود
یکی امیر میشود، برای سلطنت ولی
یکی تمام عمر، عبد خانهزاد میشود
نوای حزین
با روضههای ام بنین لطمه میزنم
با قلب غصهدار و غمین لطمه میزنم
با نوحۀ قدیمی دیوان ماتمش
در سایه سار بیرق دین لطمه میزنم
جانم فدای روزۀ آبی که میگرفت
چون او به عشق تشنهترین لطمه میزنم
هم صبح و ظهر و هم سرشب مویه میکند
همراه با نوای حزین لطمه میزنم
راوی روضه است و کلامش موثق است
با هر اشارهاش به یقین لطمه میزنم
بر سینۀ شکسته اگر سینه میزند
من هم به یاد زخم جبین لطمه میزنم
میگوید از یسار و یمین نیزه میزدند
من نیز از یسار و یمین لطمه میزنم
وقتی گریز روضۀ او سمت علقمه ست
بر نعش مانده روی زمین لطمه میزنم
حبل المتین عالم و آدم گسسته شد
بر حا و با و لام و متین لطمه میزنم
حسن ختام مرثیهاش یارقیه است
بر کودک خرابه نشین لطمه میزنم