- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۴۱۵۶
- شماره مطلب: ۷۰۴۹
-
چاپ
فصل خشکسالی
شناخت چشم تر عمه این حوالی را
شناخت تک تک این قوم لا ابالی را
چقدر خون جگر خورد مرتضی شبها
ز یادشان ببرد سفرههای خالی را
هنوز عمه برایم به گریه میگوید
حکایت تو و آن فصل خشکسالی را
نمیشود که دگر سمت معجرش نروی؟
به باد گفتهام این جملۀ سؤالی را
عطش به جای خودش، کعب نی به جای خودش
شکسته سنگ ملامت دل سفالی را
دلم برای رباب حزینه میسوزد
گرفته در بغلش کودک خیالی را
شبیه مادرتان زخمیام، زمین گیرم
بگو چه چاره نمایم شکسته بالی را؟
-
شهر علی نشناخت بانوی خودش را
بالم شکسته، از پرم چیزی نگویم
از کوچ پر دردسرم چیزی نگویم
طوفان سختی باغمان را زیر و رو کرد
از لالههای پرپرم چیزی نگویم
-
استاد درس رزم علمدار کربلا
شاهنشه اریکۀ قدرت اباالحسن
اسطورۀ صلابت و غیرت اباالحسن
یا والی الولی، ید حق، بندۀ خلف
یا مظهر العجایب عالم، شه نجف
-
فصل بلوغ شیعه یقیناً محرم است
در کوچهها، نسیم بهشت محرم است
این شهر بی مجالس روضه، جهنم است
پیراهن سیاه عزاداری شما
زیباترین تجلی عشق مجسم است
-
شرمندهام نمردهام از رنج روضهها
آه دلم به آینه زنگار میزند
پیراهن وصال، تنش زار میزند
عمرم، جوانیام، همه خرج گناه شد
این گریهها زیان مرا جار میزند
فصل خشکسالی
شناخت چشم تر عمه این حوالی را
شناخت تک تک این قوم لا ابالی را
چقدر خون جگر خورد مرتضی شبها
ز یادشان ببرد سفرههای خالی را
هنوز عمه برایم به گریه میگوید
حکایت تو و آن فصل خشکسالی را
نمیشود که دگر سمت معجرش نروی؟
به باد گفتهام این جملۀ سؤالی را
عطش به جای خودش، کعب نی به جای خودش
شکسته سنگ ملامت دل سفالی را
دلم برای رباب حزینه میسوزد
گرفته در بغلش کودک خیالی را
شبیه مادرتان زخمیام، زمین گیرم
بگو چه چاره نمایم شکسته بالی را؟