- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۳۱۷۴
- شماره مطلب: ۶۹۸۸
-
چاپ
شـرارۀ جـگر
لبت دو پـارۀ آتش، دلـت پر از شرر است
دهان خشک پدر از لب تو، خشکتر است
تو پاره پاره شدی، قلب من پر از خون است
تـو تشنـهای، نفس مـن شـرارۀ جـگر است
بیــا زبـان بـه دهـانم گذارای پسـرم
کـه در لبــان تــو شهـد لب پیامبر است
وداع آخــر و بـــوسیدن لــب فــرزند
خدا گواست که این آرزوی یک پدر است
اگــر چــه داغ تــوام میکشد، برو پسرم
کــه بهــر کـشتن تـو قاتل تو منتظر است
بـرو کـه زخــم تــو را ننگرند اهل حرم
اگــر نگــاه کنـد جان عمه در خطر است
گلـوی تشنه جـدا گشتن از پسـر دم مرگ
بـرای یـک پـدر از داغ او کشندهتر است
سفر بـه خیـر، بـرو پشت ســر نگاه مکن
سـر بریــدۀ مـن بـا سر تو همسفر است
سپر مـگیر به سـر دست و سینه را بگشا
کـه پیش تیر بلا سینههای مـا سپر است
خـدات اجـر دهـد در صف جزا «میثم»
که بیت بیت تو را سوز شعلهای دگر است
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
شـرارۀ جـگر
لبت دو پـارۀ آتش، دلـت پر از شرر است
دهان خشک پدر از لب تو، خشکتر است
تو پاره پاره شدی، قلب من پر از خون است
تـو تشنـهای، نفس مـن شـرارۀ جـگر است
بیــا زبـان بـه دهـانم گذارای پسـرم
کـه در لبــان تــو شهـد لب پیامبر است
وداع آخــر و بـــوسیدن لــب فــرزند
خدا گواست که این آرزوی یک پدر است
اگــر چــه داغ تــوام میکشد، برو پسرم
کــه بهــر کـشتن تـو قاتل تو منتظر است
بـرو کـه زخــم تــو را ننگرند اهل حرم
اگــر نگــاه کنـد جان عمه در خطر است
گلـوی تشنه جـدا گشتن از پسـر دم مرگ
بـرای یـک پـدر از داغ او کشندهتر است
سفر بـه خیـر، بـرو پشت ســر نگاه مکن
سـر بریــدۀ مـن بـا سر تو همسفر است
سپر مـگیر به سـر دست و سینه را بگشا
کـه پیش تیر بلا سینههای مـا سپر است
خـدات اجـر دهـد در صف جزا «میثم»
که بیت بیت تو را سوز شعلهای دگر است