- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۱۸۲۵
- شماره مطلب: ۶۹۸۷
-
چاپ
بادۀ اول کوثر
رفتی و گریه تو را تا به خدا بدرقه کرد
وإن یکاد پدرت قد تو را بدرقه کرد
مادرم پشت سرت دست به پهلو آمد
قد و بالای تو را نوحه سرا بدرقه کرد
بادۀ اول کوثر همهاش ریخت زمین
پیکرت را همۀ کرببلا بدرقه کرد
هر سلاحی ز تنت سهم جدایی میبرد
ضربۀ تیغ جدا، نیزه جدا بدرقه کرد
عمّه آمد وسط معرکه استقبالت
ارباً اربا تن تو، غرق عزا بدرقه کرد
وقت تشییع، عدوی تو مرا یاری کرد
بدنت با کف و با هلهلهها بدرقه کرد
بعد تو جسم من و بدرقۀ مرکبها
شکر، بابا تن تو روی عبا بدرقه کرد
-
جاری ز سر انگشت تو آب حیات است
یا والقمر! والشمس! مزمّل! اباالفضل
ای قبله گاه شاعر بیدل، اباالفضل!
الفاظ موج و، دامنت ساحل اباالفضل!
یا دائم الفضل علی السائل، اباالفضل
-
خون لبت بعدش به جان زعفران افتاد
وقتی به جان شاخۀ طوبی خزان افتاد
اشک خدا باران شد و از آسمان افتاد
خون دلت ریشه دوانده بین خاک طوس
خون لبت بعدش به جان زعفران افتاد
-
کبوتر حرمش، اشک ذوالجناح نداشت
میان هلهله سینه مجال آه نداشت
برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت
درست مثل فدک پاره پاره شد جگرش
شبیه مادر خود حال رو به راه نداشت
-
عطر سیب
در حرم پیچید عطر سیب، زائر فیض برد
هرکسی در بارگاهت بود، حاضر فیض برد
با بیان روضههایت پلک من هم خیس شد
چشمهایم چون زمین خشک و بایر فیض برد
بادۀ اول کوثر
رفتی و گریه تو را تا به خدا بدرقه کرد
وإن یکاد پدرت قد تو را بدرقه کرد
مادرم پشت سرت دست به پهلو آمد
قد و بالای تو را نوحه سرا بدرقه کرد
بادۀ اول کوثر همهاش ریخت زمین
پیکرت را همۀ کرببلا بدرقه کرد
هر سلاحی ز تنت سهم جدایی میبرد
ضربۀ تیغ جدا، نیزه جدا بدرقه کرد
عمّه آمد وسط معرکه استقبالت
ارباً اربا تن تو، غرق عزا بدرقه کرد
وقت تشییع، عدوی تو مرا یاری کرد
بدنت با کف و با هلهلهها بدرقه کرد
بعد تو جسم من و بدرقۀ مرکبها
شکر، بابا تن تو روی عبا بدرقه کرد