- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
- بازدید: ۲۰۱۳
- شماره مطلب: ۶۹۰۷
-
چاپ
مشخصات شعر
چشمان کور
ماندم که چرا سینۀ غم چاک نشد
یا کور دو چشم قوم ناپاک نشد
فرزند ابوتراب بر روی زمین
بی غسل و کفن ماند و سه شب، خاک نشد
از همین شاعر
-
عیدی
یا محول دل من رنگ جلا میخواهد
مس جان میدهد و شمش طلا میخواهد
خلق از دست شما عیدی خود میطلبند
باز این بندهتان کرببلا میخواهد -
آرزو
در لیله الرغائب محتاج نور عینیم
عمری است خانه زاد ارباب عالمینیم
گفتند اگر که حاجت دارید وقتش آمد
گفتیم بی قرار شش گوشۀ حسینیم
-
دریای وصف
باید غزل با یاد رویش پا بگیرد
هر مصرعى با عشق او معنا بگیرددر محفل شعر قشنگ چشمهایش
هر شاعرى باید بیاید جا بگیرد -
بانوی روضهخوان
این بانوی روضهخوان دلش پر شرر است
از مرحمت همسر خود با خبر است
شاید که دم مرگ ببیند او را
تا لحظۀ ارتحال دو چشمش به در است
چشمان کور
ماندم که چرا سینۀ غم چاک نشد
یا کور دو چشم قوم ناپاک نشد
فرزند ابوتراب بر روی زمین
بی غسل و کفن ماند و سه شب، خاک نشد
مطالب برتر سایت
اولین نظر را ارسال کنید
مطالب برتر سایت