- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۱۶۷۸
- شماره مطلب: ۶۸۷۱
-
چاپ
عشق در هر قدم نوشت حسین
روی صحفه، قلم نوشت حسین
پشت هم پشت هم نوشت حسین
تا که از کنج خانه راه افتاد
اشک چشم ترم نوشت حسین
به گمانم، خدا به دست خودش
روی تیغ دو دم نوشت حسین
حرفی از من نبود و حضرت رب
بر دلم در عدم نوشت حسین
گفت از من چه قدر میخواهی؟
دست، جای رقم، نوشت حسین
دلم از اتّهام، تبرئه شد
بس که این متهّم نوشت حسین
دهنم دم به دم، علی گفت و
دست من دم به دم نوشت حسین
خوار شد هر کسی نگفت علی
هرکه شد محترم نوشت حسین
شرع در هر مقام گفت علی
عشق در هر قدم نوشت حسین
عشق یعنی قلمزنی که به اشک
بر سه تیغ علم نوشت حسین
ضررش بی شمار خواهد بود
هرکه کم گفت و کم نوشت حسین
خلعت شاعری به او دادند
هرکه چون محتشم نوشت حسین
فاطمه اوّل صحیفۀ خود
آه، با خطّ غم نوشت حسین
حضرت بی کفن نوشت حسن
حضرت بی حرم نوشت حسین
بین گودال بر تمام تنش
خنجر و نیزه هم نوشت حسین
-
لشگر شب
همونهایی که خون کردن دل ناشاد مولا رو
لب تشنه جدا کردن سر داماد مولا رو
بازم این کوفیا حقّ و به حق، نشناختن و رفتن
تن مهمون رو از رو بام، زمین انداختن و رفتن
-
مست بی دست
آغاز کردم شعر خود را با اباالفضل
اذن ورودم در غزل شد یا اباالفضلهر مشکلی از دید من سهل است تا هست
مشکل گشای مردم دنیا اباالفضل -
زبان لال
هرکس که حسّ و حال مرا درک میکند
این سوز بی زوال مرا درک میکند
کعبه که قرنهاست سیه پوش این عزاست
رنگ سیاه شال مرا درک میکند
عشق در هر قدم نوشت حسین
روی صحفه، قلم نوشت حسین
پشت هم پشت هم نوشت حسین
تا که از کنج خانه راه افتاد
اشک چشم ترم نوشت حسین
به گمانم، خدا به دست خودش
روی تیغ دو دم نوشت حسین
حرفی از من نبود و حضرت رب
بر دلم در عدم نوشت حسین
گفت از من چه قدر میخواهی؟
دست، جای رقم، نوشت حسین
دلم از اتّهام، تبرئه شد
بس که این متهّم نوشت حسین
دهنم دم به دم، علی گفت و
دست من دم به دم نوشت حسین
خوار شد هر کسی نگفت علی
هرکه شد محترم نوشت حسین
شرع در هر مقام گفت علی
عشق در هر قدم نوشت حسین
عشق یعنی قلمزنی که به اشک
بر سه تیغ علم نوشت حسین
ضررش بی شمار خواهد بود
هرکه کم گفت و کم نوشت حسین
خلعت شاعری به او دادند
هرکه چون محتشم نوشت حسین
فاطمه اوّل صحیفۀ خود
آه، با خطّ غم نوشت حسین
حضرت بی کفن نوشت حسن
حضرت بی حرم نوشت حسین
بین گودال بر تمام تنش
خنجر و نیزه هم نوشت حسین