- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۳۲۶۱
- شماره مطلب: ۶۸۶۹
-
چاپ
فطرسم، آمدهام تا بشوم جبرائیل
ذکر خیر تو شد و فطرست اینجا آمد
نوکری گفت حسین، حال دلم جا آمد
باز هم بوی خوش تربت اعلی آمد
رفت در دست تو این دست که بالا آمد
باز در حق گرفتار محبت کردی
آمدم نه تو مرا سوی خودت آوردی
با وفا، مثل تو دور و بر من نیست کسی
بین مردم به خدا یاور من نیست کسی
غیر تو دلخوشی محشر من نیست کسی
غیر تو سایۀ بالا سر من نیست کسی
بستهام گوشۀ از دامن لطف تو دخیل
فطرسم، آمدهام تا بشوم جبرائیل
تا ابد دور سرت ارض و سما میگردد
هر کجا حرف تو شد کرببلا میگردد
به خدا بیمۀ از هر چه بلا میگردد
آه، با یاد شما ذکر خدا میگردد
از جهنم بدن سینه زنت ایمن شد
رند آن است که در روضۀ تو مؤمن شد
به سر زلف تو خوب است گرفتار شدن
با تو دارند همه میل بدهکار شدن
من کجا و هوس نوکر دربار شدن
عشق یعنی سگ آقای وفادار شدن
من همانم که مرید قمر علقمهام
«از همه دست کشیدم که تو باشی همهام»
آن جماعت که در خانۀ تو پیر شدند
همه آنها که به لطف تو نمک گیر شدند
مردمانی که سر سفرۀ تو سیر شدند
همگی لایق خوشبختی تقدیر شدند
عاقبت با تو فقط ختم به خیر است آقا
سند مستندم راهب دیر است آقا
ای همه شورم و آرام و قرارم آقا
احتیاجی به کسی جز تو ندارم آقا
بی تو گمراه شوم، باش کنارم آقا
محرم راز منی، با تو ندارم آقا
نشده ثانیهای نیز، ز یادم ببری
از برادر به من ارباب تو نزدیک تری
انا سائل، انا مدیون و غلام بن غلام
سالها در همه جا از تو فقط بردم نام
ای درون مایۀ ضرب المثل سنگ تمام
وقت مردن تو بیا تا که نمیرم ناکام
خانۀ قبر مرا با نظری روشن کن
رحم بر بی کسیام موقع جان کندن کن
من پریشان تو ای پادشه عطشانم
تا دم مرگ عزادار غمت میمانم
عاقبت غصۀ جانسوز تو گیرد جانم
وقت شادی و عزا روضه تو میخوانم
بی کس و یار ترین شاه اباعبدالله
بوریا شد کفنت، آه، اباعبدالله
-
خیر علی الدوام
به نام قبلۀ ایرانیان، به نام حرم
به نام خادم و جاروکش و غلام حرم
به نام پنجره فولاد و لطف بسیارش
به نام این همه خیر علی الدوام حرم
-
اربعین پیش حسین، ضامن ما باش آقا
ماه را در شب هجران برسانید فقط
مژدهای در دل طوفان برسانید فقط
به کویری که ندیده است به خود برگ و بری
خبر از بارش باران برسانید فقط
-
زمستان
درد دل ما بی تو فراوان شده آقا
دلها همه امروز پریشان شده آقا
بد میگذرد زندگی مردم دنیا
بی تو همۀ سال، زمستان شده آقا
-
کرامات کوثری
به نام آنکه به ما داد، درس ایمان را
همان که زندگیاش زنده کرد انسان را
همان که بر همگان درس عاشقی آموخت
ز دست لیلی و مجنون گرفت میدان را
فطرسم، آمدهام تا بشوم جبرائیل
ذکر خیر تو شد و فطرست اینجا آمد
نوکری گفت حسین، حال دلم جا آمد
باز هم بوی خوش تربت اعلی آمد
رفت در دست تو این دست که بالا آمد
باز در حق گرفتار محبت کردی
آمدم نه تو مرا سوی خودت آوردی
با وفا، مثل تو دور و بر من نیست کسی
بین مردم به خدا یاور من نیست کسی
غیر تو دلخوشی محشر من نیست کسی
غیر تو سایۀ بالا سر من نیست کسی
بستهام گوشۀ از دامن لطف تو دخیل
فطرسم، آمدهام تا بشوم جبرائیل
تا ابد دور سرت ارض و سما میگردد
هر کجا حرف تو شد کرببلا میگردد
به خدا بیمۀ از هر چه بلا میگردد
آه، با یاد شما ذکر خدا میگردد
از جهنم بدن سینه زنت ایمن شد
رند آن است که در روضۀ تو مؤمن شد
به سر زلف تو خوب است گرفتار شدن
با تو دارند همه میل بدهکار شدن
من کجا و هوس نوکر دربار شدن
عشق یعنی سگ آقای وفادار شدن
من همانم که مرید قمر علقمهام
«از همه دست کشیدم که تو باشی همهام»
آن جماعت که در خانۀ تو پیر شدند
همه آنها که به لطف تو نمک گیر شدند
مردمانی که سر سفرۀ تو سیر شدند
همگی لایق خوشبختی تقدیر شدند
عاقبت با تو فقط ختم به خیر است آقا
سند مستندم راهب دیر است آقا
ای همه شورم و آرام و قرارم آقا
احتیاجی به کسی جز تو ندارم آقا
بی تو گمراه شوم، باش کنارم آقا
محرم راز منی، با تو ندارم آقا
نشده ثانیهای نیز، ز یادم ببری
از برادر به من ارباب تو نزدیک تری
انا سائل، انا مدیون و غلام بن غلام
سالها در همه جا از تو فقط بردم نام
ای درون مایۀ ضرب المثل سنگ تمام
وقت مردن تو بیا تا که نمیرم ناکام
خانۀ قبر مرا با نظری روشن کن
رحم بر بی کسیام موقع جان کندن کن
من پریشان تو ای پادشه عطشانم
تا دم مرگ عزادار غمت میمانم
عاقبت غصۀ جانسوز تو گیرد جانم
وقت شادی و عزا روضه تو میخوانم
بی کس و یار ترین شاه اباعبدالله
بوریا شد کفنت، آه، اباعبدالله
عالی بود ،خدا به شاعرش خیر بده ،حال دل منو عوض کرد