- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۴/۰۱
- بازدید: ۱۹۰۴
- شماره مطلب: ۶۸۶۴
-
چاپ
داغ مجسم
دوباره نذر کرده مادرم تا
بدوزد چندتایی شال و پرچم
بخواند روضه خوان از شیب گودال
که در ذهنم شود داغت مجسم
تنت را با عبای زخم پوشاند
سرت با لختۀ خون شد معمم
بمیرد خواهرت پس جامهات کو؟
عبایت کو، بگو عمامه را هم؟
-
عصر دهم
پیر شد
عصر دهم بود، زمینگیر شد
حرملهبا کف و با هلهله تقدیر شد
-
لبیک یا زینب
ردیف شعرهایم بعد از این لبیک یا زینب
که از اول همین آخر همین لبیک یا زینبهمیشه "کلنا عباسک" تا جان به تن دارم
که میگوید یلام البنین لبیک یا زینب -
به خدا یک سفر کرببلا کم دارم
چند وقتی ست سحر روضۀ نم نم دارم
روی هر شاخۀ پلکم گل شبنم دارم
سالها از غم هجران تو بر سر زدهام
این روالی ست که در روضه دمادم دارم -
قالی کرمان
ما کویریم، ببارید که باران خوب است
ذرهای نم بنشیند به بیابان خوب استبشود این دل بی ارزش ما وقت سحر
با قدمهای تو چون قالی کرمان خوب است
داغ مجسم
دوباره نذر کرده مادرم تا
بدوزد چندتایی شال و پرچم
بخواند روضه خوان از شیب گودال
که در ذهنم شود داغت مجسم
تنت را با عبای زخم پوشاند
سرت با لختۀ خون شد معمم
بمیرد خواهرت پس جامهات کو؟
عبایت کو، بگو عمامه را هم؟