مشخصات شعر

داغ مجسم

دوباره نذر کرده مادرم تا
بدوزد چندتایی شال و پرچم

 

بخواند روضه خوان از شیب گودال
که در ذهنم شود داغت مجسم

 

تنت را با عبای زخم پوشاند
سرت با لختۀ خون شد معمم

 

بمیرد خواهرت پس جامه‌ات کو؟
عبایت کو، بگو عمامه را هم؟

 

داغ مجسم

دوباره نذر کرده مادرم تا
بدوزد چندتایی شال و پرچم

 

بخواند روضه خوان از شیب گودال
که در ذهنم شود داغت مجسم

 

تنت را با عبای زخم پوشاند
سرت با لختۀ خون شد معمم

 

بمیرد خواهرت پس جامه‌ات کو؟
عبایت کو، بگو عمامه را هم؟

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×