- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
- بازدید: ۴۷۵۵
- شماره مطلب: ۶۷۳۱
-
چاپ
عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد
عشق هر قدر هم آسان بشود، سختتر است
هر چه از وسعت آن شرح شود مختصر است
روی منبر، دم از ایثار زدن، کاری نیست
که عمل کردن و برخاستن از جا هنر است
روی گلگون تو ای عقل کجا، عشق کجا؟
سرخی عشق فقط سرخی خون جگر است
«عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد»
که فقط اوست که از عشق و بلا با خبر است
او، حسین است که عالم همه دیوانۀ اوست
عقل از روز ازل در پی او دربهدر است
نامه دادند «بیا» آمد و او را کشتند
خطّ این قوم همانقدر که زیباست، شر است
مانده سرگشتۀ قربان شدنش ابراهیم
تیغ این بار سر از هر چه پسر با پدر است
عشق، هفتاد و دو امضا شده با خون خدا
عشق از بعد حسین است اگر مفتخر است
-
سنگ صبور
حسین، راه نجات از هجوم طوفانهاست
حسین، ساحل آرامش پریشانهاست
فقط نه محرم درد دل مسلمانهاست
حسین، سنگ صبور تمام انسانهاست
-
قطرهای از دریاها
سال تا سال اگر یاد تو را کم داریم
باز خوب است که یک ماه محرّم داریم
باز خوب است غمت هست وگرنه با ما
غم صاحب نفسی نیست، اگر هم داریم
-
معنی والای حسین
عقل، سرگشته و حیران معمّای حسین
نرسد دست تخیّل به بلندای حسین
گره از بغض کسی وا نشود جز با اشک
اشک حلّال معمّاست، معمّای حسین
-
یازده ماهی به امّید محرّم زندهاند
اهل هیئت خوب میفهمند حال خوب را
فرق بین اشک خوب و اشک نامرغوب را
یازده ماهی به امّید محرّم زندهاند
عاشقند از کل سال این ماه شهرآشوب را
عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد
عشق هر قدر هم آسان بشود، سختتر است
هر چه از وسعت آن شرح شود مختصر است
روی منبر، دم از ایثار زدن، کاری نیست
که عمل کردن و برخاستن از جا هنر است
روی گلگون تو ای عقل کجا، عشق کجا؟
سرخی عشق فقط سرخی خون جگر است
«عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد»
که فقط اوست که از عشق و بلا با خبر است
او، حسین است که عالم همه دیوانۀ اوست
عقل از روز ازل در پی او دربهدر است
نامه دادند «بیا» آمد و او را کشتند
خطّ این قوم همانقدر که زیباست، شر است
مانده سرگشتۀ قربان شدنش ابراهیم
تیغ این بار سر از هر چه پسر با پدر است
عشق، هفتاد و دو امضا شده با خون خدا
عشق از بعد حسین است اگر مفتخر است