- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
- بازدید: ۱۱۶۱
- شماره مطلب: ۶۶۷۹
-
چاپ
مسلم فدایی تو شده، این طرف میا
در نامههای مردم کوفه وفا مجوی
در سینۀ خرابۀ اینها صفا مجوی
آقای بی کسان بنگر بی کسی من
در کوچههای کوفه یکی آشنا مجوی
اینجا تنور خانه فقط گرم آتش است،
در سفرههایشان نمکی جز جفا مجوی
رفته ز یاد قصۀ باران کوفه آه
در دست، پر ز سنگ یتیمان، دعا مجوی
بهر رسیدنت همه گویند: العجل
اما میان سینۀ یک تن بیا مجوی
ای ارشد قبیلۀ هاشم فدای تو
جز خون برای موی سفیدت حنا مجوی
فکر اسیری حرمت جان من گرفت
در دیدۀ حرامی اینان حیا مجوی
با خواهران بگو که در این کوچهها دگر
غیر از سر بریده سر نیزهها مجوی
مسلم فدایی تو شده، این طرف میا
ای زادۀ گرامی شاه نجف، میا
-
تشنۀ دیدار
دست ما نیست اگر دست به دامان توییم
فاطمه خواسته که بی سر و سامان توییم
تا ببینیم کمی از وجنات نبوی
تشنۀ دیدن رخسار درخشان توییم
-
هم صدای حسین در عرفات
ای دعای حسین در عرفات
هم صدای حسین در عرفات
لابه لای دعا تو را میخواند
آشنای حسین! در عرفات
-
روح مناجات
ای امیر عرفه! دست من و دامانت
جان به قربان تو و گردش آن چشمانت
ای امیر عرفه! ذکر لبت را قربان
حال پر سوز و غم نیمه شبت را قربان
-
ای غزل خوان چشم تو حافظ
دل سپردم به مهر مهرویی
گرچه آلودهای خرابم من
عرش اعلی اگر شود جایم
خاک راه ابوترابم من
مسلم فدایی تو شده، این طرف میا
در نامههای مردم کوفه وفا مجوی
در سینۀ خرابۀ اینها صفا مجوی
آقای بی کسان بنگر بی کسی من
در کوچههای کوفه یکی آشنا مجوی
اینجا تنور خانه فقط گرم آتش است،
در سفرههایشان نمکی جز جفا مجوی
رفته ز یاد قصۀ باران کوفه آه
در دست، پر ز سنگ یتیمان، دعا مجوی
بهر رسیدنت همه گویند: العجل
اما میان سینۀ یک تن بیا مجوی
ای ارشد قبیلۀ هاشم فدای تو
جز خون برای موی سفیدت حنا مجوی
فکر اسیری حرمت جان من گرفت
در دیدۀ حرامی اینان حیا مجوی
با خواهران بگو که در این کوچهها دگر
غیر از سر بریده سر نیزهها مجوی
مسلم فدایی تو شده، این طرف میا
ای زادۀ گرامی شاه نجف، میا