مشخصات شعر

از دل زهرایی آقا خجالت می‌کشم

بی حیایی پیکر دین مرا فرسوده است

غفلت از صاحب زمان بر درد من افزوده است

 

از دل زهرایی آقا خجالت می‌کشم

آن قدر از معصیت کردن دلم آلوده است

 

چون توسل می‌کنم مادر مرا هم می‌خرد

بی توسل کردنم این توبه‌ها بیهوده است

 

من دلم گرم همین بازار عشق و عاشقی است

چون پیمبر بارها این جمله را فرموده است:

 

هر کسی غافل شد از قرآن و راه اهل بیت

راه را گم کرده و بی راهه را پیموده است

 

جان فدای شاه عطشانی که از روز ازل

وسعت رحمت میان روضه‌هایش بوده است

 

در عزایش هر کسی اندازۀ  بال مگس

اشک ریزد، در قیامت راحت و آسوده است

 

از دل زهرایی آقا خجالت می‌کشم

بی حیایی پیکر دین مرا فرسوده است

غفلت از صاحب زمان بر درد من افزوده است

 

از دل زهرایی آقا خجالت می‌کشم

آن قدر از معصیت کردن دلم آلوده است

 

چون توسل می‌کنم مادر مرا هم می‌خرد

بی توسل کردنم این توبه‌ها بیهوده است

 

من دلم گرم همین بازار عشق و عاشقی است

چون پیمبر بارها این جمله را فرموده است:

 

هر کسی غافل شد از قرآن و راه اهل بیت

راه را گم کرده و بی راهه را پیموده است

 

جان فدای شاه عطشانی که از روز ازل

وسعت رحمت میان روضه‌هایش بوده است

 

در عزایش هر کسی اندازۀ  بال مگس

اشک ریزد، در قیامت راحت و آسوده است

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×