- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۱/۰۱
- بازدید: ۱۶۴۶۵
- شماره مطلب: ۶۶۰۶
-
چاپ
نذر حسین
در سینه، نیتم همهاش نذر تو حسین
حال عبادتم همهاش نذر تو حسین
خرده فروش نیستم و عمده میدهم
یکجا محبتم همه اش نذر تو حسین
روز ازل خدا گل من را که میسرشت
بنوشته قسمتم همهاش نذر تو حسین
تا زندهام برای شما سینه میزنم
نیرو و قوتم همهاش نذر تو حسین
از لطف مادرم همه عمرم فقط شده
این جمله عادتم: همهاش نذر تو حسین
مادر، پدر، برادر و خواهر، قبیلهام
این جان و ثروتم همهاش نذر تو حسین
فرموده است پیر جماران به عالمی:
ارکان نهضتم همهاش نذر تو حسین
در اوج روضه، گاه فقط آه میکشم
این آه حسرتم همه اش نذر تو حسین
کنج خرابه بغض گلویش گرفت و گفت:
این اوج غربتم همهاش نذر تو حسین
مویم به یاد زلف تو بابا سپید شد
غرق شباهتم همه اش نذر تو حسین
هر ضلع و هر وجب ز تنم درد میکند
درد مساحتم همهاش نذر تو حسین
لکنت زبان گرفتهام، از بعد بگذریم
اصلا فصاحتم همهاش نذر تو حسین
گفتم گله کنم ز تو اشکم امان نداد
خوردم شکایتم همهاش نذر تو حسین
-
مور و سلیمان
وقتی گناه شهر مرا از تو دور کرد
باید برات کرب و بلا جفت و جور کرد
صد بار عقل از سر من رفت، چون نسیم
از سوی کربلای تو یک بار عبور کرد
-
زینت دوش تو حسین و حسن
شمس رویت همیشه تابنده است
ابرویت ذوالفقار برنده است
دلت از مهر و عشق آکنده است
نام احمد تو را برازنده است
یا محمد، که هر دو زیبنده است
-
تو بزرگی و مرام تو نبخشیدن نیست
رنگ از چهره پریده است، خودت میدانی
عرق شرم چکیده است، خودت میدانی
پشت این خانه گدا آمده و با گریه
دست یاری طلبیده است، خودت میدانی
-
کرب و بلاییام کن
بر نفس خود دچارم، یابن الحسن اغثنی
عبدی خرابکارم، یابن الحسن اغثنی
در غفلت از قیامت، با شعلۀ جهالت
آتش گرفته بارم، یابن الحسن اغثنی
نذر حسین
در سینه، نیتم همهاش نذر تو حسین
حال عبادتم همهاش نذر تو حسین
خرده فروش نیستم و عمده میدهم
یکجا محبتم همه اش نذر تو حسین
روز ازل خدا گل من را که میسرشت
بنوشته قسمتم همهاش نذر تو حسین
تا زندهام برای شما سینه میزنم
نیرو و قوتم همهاش نذر تو حسین
از لطف مادرم همه عمرم فقط شده
این جمله عادتم: همهاش نذر تو حسین
مادر، پدر، برادر و خواهر، قبیلهام
این جان و ثروتم همهاش نذر تو حسین
فرموده است پیر جماران به عالمی:
ارکان نهضتم همهاش نذر تو حسین
در اوج روضه، گاه فقط آه میکشم
این آه حسرتم همه اش نذر تو حسین
کنج خرابه بغض گلویش گرفت و گفت:
این اوج غربتم همهاش نذر تو حسین
مویم به یاد زلف تو بابا سپید شد
غرق شباهتم همه اش نذر تو حسین
هر ضلع و هر وجب ز تنم درد میکند
درد مساحتم همهاش نذر تو حسین
لکنت زبان گرفتهام، از بعد بگذریم
اصلا فصاحتم همهاش نذر تو حسین
گفتم گله کنم ز تو اشکم امان نداد
خوردم شکایتم همهاش نذر تو حسین