- تاریخ انتشار: ۱۳۹۱/۰۹/۰۶
- بازدید: ۳۸۹۲
- شماره مطلب: ۶۶
-
چاپ
آبی نبود اگر...
آبی نبود اگر که تو دریا نمیشدی
مشکی نبود اگر که تو سقّا نمیشدی
حالا که مثل نور شدی و قمر شدی
ای کاش هیچ وقت تو پیدا نمیشدی
این تیر با نگاهِ نظر میزند تو را
حالا نمیشد این همه زیبا نمیشدی؟!
میخواستی که تیر نگیرد تن تو را
کاری نداشت؛ خوش قد و بالا نمیشدی!
تو جمع خیمه بودی و تقسیم کردنت
ورنه در این مزار کمت جا نمیشدی
پیش قد حسین، تمامت شکسته بود
تقصیر تو نبود اگر پا نمیشدی
-
هر جا سخن از خاک دری هست، سری هست
تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟!
پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟
تو مستحب الطاعه ترین واجب مایی
هر چند امامت نکنی، باز امامی
-
زهرای کربلا
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تونزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟ -
چقدر با سر زانو به کربلا رفتند
بدون چون و بدون چرا نمیماندند
شبیه رود، شبیه صبا، نمیماندند
چه کربلاست که عالم بههوش میآید
پس از شنیدن چاووشها نمیماندند
-
آیههای تقدیر
گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا
گاه خورشید و گاه آیینه
روبهروی همیم در همه جا
آبی نبود اگر...
آبی نبود اگر که تو دریا نمیشدی
مشکی نبود اگر که تو سقّا نمیشدی
حالا که مثل نور شدی و قمر شدی
ای کاش هیچ وقت تو پیدا نمیشدی
این تیر با نگاهِ نظر میزند تو را
حالا نمیشد این همه زیبا نمیشدی؟!
میخواستی که تیر نگیرد تن تو را
کاری نداشت؛ خوش قد و بالا نمیشدی!
تو جمع خیمه بودی و تقسیم کردنت
ورنه در این مزار کمت جا نمیشدی
پیش قد حسین، تمامت شکسته بود
تقصیر تو نبود اگر پا نمیشدی
مشکی نبود اگر که تو سقّا نمیشدی ، سلام بر سقای کربلا