- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۱/۰۱
- بازدید: ۳۰۸۵
- شماره مطلب: ۶۵۸۱
-
چاپ
هاجر سلام بر لب شش ماهۀ تو داد
بی تو زمین زمینۀ خرّم شدن نداشت
نسل بشر لـیاقت آدم شدن نداشت
ای عشق کل، که کل جهان جزء کلّ توست
بی تو جهان شهامت عالم شدن نداشت
ای حرمت قبیلۀ قبله، بدون تو
بیت الحرام، قدر معظّم شدن نداشت
هاجر سلام بر لب شش ماهۀ تو داد
زمزم وگرنه جوشش زمزم شدن نداشت
بی گریه بر غمت به جمال جمیل حق
چشم کسی اجازۀ محرم شدن نداشت
این جوش خون توست وگرنه کسی دل
آمادۀ عزای محرّم شدن نداشت
حرف شفاعت تو اگر در میان نبود
صفهای روز حشر منظّم شدن نداشت
-
تشنۀ دیدار
دست ما نیست اگر دست به دامان توییم
فاطمه خواسته که بی سر و سامان توییم
تا ببینیم کمی از وجنات نبوی
تشنۀ دیدن رخسار درخشان توییم
-
هم صدای حسین در عرفات
ای دعای حسین در عرفات
هم صدای حسین در عرفات
لابه لای دعا تو را میخواند
آشنای حسین! در عرفات
-
روح مناجات
ای امیر عرفه! دست من و دامانت
جان به قربان تو و گردش آن چشمانت
ای امیر عرفه! ذکر لبت را قربان
حال پر سوز و غم نیمه شبت را قربان
-
ای غزل خوان چشم تو حافظ
دل سپردم به مهر مهرویی
گرچه آلودهای خرابم من
عرش اعلی اگر شود جایم
خاک راه ابوترابم من
هاجر سلام بر لب شش ماهۀ تو داد
بی تو زمین زمینۀ خرّم شدن نداشت
نسل بشر لـیاقت آدم شدن نداشت
ای عشق کل، که کل جهان جزء کلّ توست
بی تو جهان شهامت عالم شدن نداشت
ای حرمت قبیلۀ قبله، بدون تو
بیت الحرام، قدر معظّم شدن نداشت
هاجر سلام بر لب شش ماهۀ تو داد
زمزم وگرنه جوشش زمزم شدن نداشت
بی گریه بر غمت به جمال جمیل حق
چشم کسی اجازۀ محرم شدن نداشت
این جوش خون توست وگرنه کسی دل
آمادۀ عزای محرّم شدن نداشت
حرف شفاعت تو اگر در میان نبود
صفهای روز حشر منظّم شدن نداشت