- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۷۷۵۰
- شماره مطلب: ۶۴۸۴
-
چاپ
چـشمهای تـر
شبیه چشم شما چـشمهای تـر دارد
کسی که خاک حسینیه را به سر دارد
تو گریه کردی و شد سرخ چهره، فهمیدم
که وقت روضۀ تـو اشک هم جگر دارد
خدا به روی من و تـو حساب وا کـرده
که گریـهای بکنیم و حـساب بـردارد
هـوای امشبمان فـرق میکند انـگار
نشسته مـادری و دست بـر کمـر دارد
حسین روز و شبـم را گرفته، میدانم
بـرای عاشقیام عـقل دردسـر دارد
فقط به تـربت اربـاب سجده میچسبد
همیشه سجـدۀ مـا مـزّۀ دگر دارد
مـرا حوالـه نمودند خاک پـا ببـرم
هـزار شکر که ایـن خیمه رفتگر دارد
میـان روضه نشستیم و عـاشقی میگفت
بـخوان دعای فـرج را، دعـا اثر دارد
کسی که داغ بـرادر کشیـده میدانـد
کــه روی قـوّت زانوی او اثـر دارد
چـقـدر روضۀ نـا گفته در گلو داریم
بیا بـه مجلسمان، روضۀ عمـو داریـم
-
عشق اسطرلاب مردان خداست
هرچه بادا باد! اما عشق باد
عشق بادا، عشق بادا، عشق باد
جوهر این عاشقیها عشق باد
کار دنیا کار فردا عشق باد
عقل رفت و گفت تنها عشق باد
-
ز اوج شانۀ او آسمان به خاک افتاد
خدا زمین و زمان را دوباره حیران ساخت
تمام شوکت خود را به شکل انسان ساخت
به دست قدرت خود، خلقتی شگفت آورد
گرفت پرده ز رویی، جهان گلستان ساخت
-
ماه پر آفتاب
دلی دارم و خانۀ بوتراب است
سری دارم و خاک عالیجناب است
عوض کرده روز و شبم جای خود را
که ماهی دمیده پر از آفتاب است
-
ارمنی آمد و مسلمان شد
گرچه سرگرم کسب و کارش بود
نان خور رزق کار و بارش بود
او که با عالم خودش میساخت
روز و شب با غم خودش میساخت
چـشمهای تـر
شبیه چشم شما چـشمهای تـر دارد
کسی که خاک حسینیه را به سر دارد
تو گریه کردی و شد سرخ چهره، فهمیدم
که وقت روضۀ تـو اشک هم جگر دارد
خدا به روی من و تـو حساب وا کـرده
که گریـهای بکنیم و حـساب بـردارد
هـوای امشبمان فـرق میکند انـگار
نشسته مـادری و دست بـر کمـر دارد
حسین روز و شبـم را گرفته، میدانم
بـرای عاشقیام عـقل دردسـر دارد
فقط به تـربت اربـاب سجده میچسبد
همیشه سجـدۀ مـا مـزّۀ دگر دارد
مـرا حوالـه نمودند خاک پـا ببـرم
هـزار شکر که ایـن خیمه رفتگر دارد
میـان روضه نشستیم و عـاشقی میگفت
بـخوان دعای فـرج را، دعـا اثر دارد
کسی که داغ بـرادر کشیـده میدانـد
کــه روی قـوّت زانوی او اثـر دارد
چـقـدر روضۀ نـا گفته در گلو داریم
بیا بـه مجلسمان، روضۀ عمـو داریـم