- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۱۰۶۳
- شماره مطلب: ۶۴۵۹
-
چاپ
بر مقامش غبطه خورده هر شهید و هر امیر
هیچ کس مانند عباسم مرا یاری نکرد
هیچ کس مثل ابوفاضل علمداری نکرد
دست از دست و سر و از آبروی خود کشید
با مواساتش کسی اینگونه دینداری نکرد
گفت برگردان امان نامه، امان من خداست
هیچ کس با دشمنش اینگونه رفتاری نکرد
کس ندیده، هیچ سقایی بمیرد تشنه لب
یادی از لبهای خود وقت گرفتاری نکرد
بر مقامش غبطه خورده هر شهید و هر امیر
هیچ سرداری چنین بی دست طیاری نکرد
بس که چشمانش برآن طفلان عطشان خون گریست
از ادب مانند او کس جوی خون جاری نکرد
یا اخی را گفت و از زین واژگون شد بر زمین
وقت جانبازی به جز جان باختن کاری نکرد
دید چون یاس کبود، از غصه چشمش تیر خورد
بیش از این عباس با آن یاس دیداری نکرد
-
سرمایۀ محبت
ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد
در جان ماست محنت تو یا اباالجواد
با اذن فاطمه به دل ما رسیده است
سرمایۀ محبت تو یا اباالجواد
-
جگر تشنۀ او ذکر انا العطشان داشت
باز هم بر دل مظلوم، شرر افتاده
باز هم شعلۀ زهری به جگر افتاده
اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید
وسط حجره جواد است، به سر افتاده
-
بوی کربلا
در سینه دوباره ابتلا میآید
غم باز به اردوی ولا میآید
دلهای شکسته کاظمینی شده است
اینجاست که بوی کربلا میآید
-
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره حجرۀ دربسته، باز کرب و بلا
دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا
دوباره مارگزیده، دوباره پاره جگر
خدا! چه میگذرد بر جواد ابن رضا
بر مقامش غبطه خورده هر شهید و هر امیر
هیچ کس مانند عباسم مرا یاری نکرد
هیچ کس مثل ابوفاضل علمداری نکرد
دست از دست و سر و از آبروی خود کشید
با مواساتش کسی اینگونه دینداری نکرد
گفت برگردان امان نامه، امان من خداست
هیچ کس با دشمنش اینگونه رفتاری نکرد
کس ندیده، هیچ سقایی بمیرد تشنه لب
یادی از لبهای خود وقت گرفتاری نکرد
بر مقامش غبطه خورده هر شهید و هر امیر
هیچ سرداری چنین بی دست طیاری نکرد
بس که چشمانش برآن طفلان عطشان خون گریست
از ادب مانند او کس جوی خون جاری نکرد
یا اخی را گفت و از زین واژگون شد بر زمین
وقت جانبازی به جز جان باختن کاری نکرد
دید چون یاس کبود، از غصه چشمش تیر خورد
بیش از این عباس با آن یاس دیداری نکرد