- تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۰۲/۰۱
- بازدید: ۱۵۸۳
- شماره مطلب: ۶۴۲۰
-
چاپ
از کوزه به رود آمد و تا کرببلا رفت
باید بنویسیم تو را ماه تر از ماه
زیباتر و تابندهتر از ماه، سر از ماه
مهتاب دلش خواست که چون روی تو باشد
پس آمده بردارد اگر شد اثر از ماه
هرکس به هوای خبری آمده، باید
در صورت ماه تو بگیرد خبر از ماه
گفتند که در روز جمل فاصله افتاد
مابین پلنگان همان دور و بر از ماه
مابین همان تیره دلانی که شکستند
در کوچۀ خورشید زمانی کمر از ماه
آب آمد و با سم زدهها کرد تبانی
تا در وسط تشت بریزد جگر از ماه
از کوزه به رود آمد و تا کرببلا رفت
آنجا که بریدند لب آب سر از ماه
در روضه، حسن مثل حسین است مهم نیست
شاعر بنویسد اگر از آب اگر از ماه
-
گنجینۀ اسرار
زیر ایوان طلایت بخت با من یار شد
شور و حالم قیل و قال کوچه و بازار شد
هرکسی عمّان نخواهد شد مگر در خانهات
در حرم بودم، دلم گنجینۀ اسرار شد
-
ارث قبیله
ارث قبیله است که هرکس جوانتر است
مویش سفید گشته و قدش کمانتر است
این بیست و پنج سال که سنی نمیشود
اما بهار عمر شما پر خزانتر است
-
نور واحد
در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم
ای تشنه! دور از آب تو ماندی حسین هم
پیر و جوان نداشت، که یک نور واحدید
در قلب شیخ و شاب تو ماندی حسین هم
-
عشق در کرببلا و زندگی در کربلاست
بشنو از من، دارم از یارم حکایت میکنم
سینهای دارم کز آن شرح محبت میکنم
هر جوانی را دلی هر عاشقی را سینهای است
من دلی دارم که آن را وقف هیئت میکنم
از کوزه به رود آمد و تا کرببلا رفت
باید بنویسیم تو را ماه تر از ماه
زیباتر و تابندهتر از ماه، سر از ماه
مهتاب دلش خواست که چون روی تو باشد
پس آمده بردارد اگر شد اثر از ماه
هرکس به هوای خبری آمده، باید
در صورت ماه تو بگیرد خبر از ماه
گفتند که در روز جمل فاصله افتاد
مابین پلنگان همان دور و بر از ماه
مابین همان تیره دلانی که شکستند
در کوچۀ خورشید زمانی کمر از ماه
آب آمد و با سم زدهها کرد تبانی
تا در وسط تشت بریزد جگر از ماه
از کوزه به رود آمد و تا کرببلا رفت
آنجا که بریدند لب آب سر از ماه
در روضه، حسن مثل حسین است مهم نیست
شاعر بنویسد اگر از آب اگر از ماه