- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
- بازدید: ۲۶۸۲
- شماره مطلب: ۶۳۹۶
-
چاپ
ماه تمام
خدا کند ز لبت یک سلام هم باشد
و سایهات به سرم مستدام هم باشد
بریز گیسوی خود را به شانههای نسیم
که خوشتر است که ماهم تمام هم باشد
کم است اینهمه دشنامهای طولانی
که کوچه کوچه نگاه حرام هم باشد
گذشتن از گذر تنگ کوچهها سخت است
و سخت تر که در آن ازدحام هم باشد
فقط نه اینکه پر از آشناست هر طرفم
کنیز خانهمان روی بام هم باشد
شب گذشته یتیمت به ضرب زجر آمد
بلور خورده ترک بی دوام هم باشد
چه حال میشوی آن لحظهای که تنهایی
اگر که با تو سنان هم کلام هم باشد
خدا کند سر طفلت نیفتد از نیزه
خدا کند که سرش تا به شام هم باشد
لباس کهنۀ خود را برایم آوردند
میان کوفه کمیاحترام هم باشد
دلم خوش است که با نیزۀ تو میآیم
اگرچه فاصلهام یک دو گام هم باشد
-
عشق اسطرلاب مردان خداست
هرچه بادا باد! اما عشق باد
عشق بادا، عشق بادا، عشق باد
جوهر این عاشقیها عشق باد
کار دنیا کار فردا عشق باد
عقل رفت و گفت تنها عشق باد
-
ز اوج شانۀ او آسمان به خاک افتاد
خدا زمین و زمان را دوباره حیران ساخت
تمام شوکت خود را به شکل انسان ساخت
به دست قدرت خود، خلقتی شگفت آورد
گرفت پرده ز رویی، جهان گلستان ساخت
-
ماه پر آفتاب
دلی دارم و خانۀ بوتراب است
سری دارم و خاک عالیجناب است
عوض کرده روز و شبم جای خود را
که ماهی دمیده پر از آفتاب است
-
ارمنی آمد و مسلمان شد
گرچه سرگرم کسب و کارش بود
نان خور رزق کار و بارش بود
او که با عالم خودش میساخت
روز و شب با غم خودش میساخت
ماه تمام
خدا کند ز لبت یک سلام هم باشد
و سایهات به سرم مستدام هم باشد
بریز گیسوی خود را به شانههای نسیم
که خوشتر است که ماهم تمام هم باشد
کم است اینهمه دشنامهای طولانی
که کوچه کوچه نگاه حرام هم باشد
گذشتن از گذر تنگ کوچهها سخت است
و سخت تر که در آن ازدحام هم باشد
فقط نه اینکه پر از آشناست هر طرفم
کنیز خانهمان روی بام هم باشد
شب گذشته یتیمت به ضرب زجر آمد
بلور خورده ترک بی دوام هم باشد
چه حال میشوی آن لحظهای که تنهایی
اگر که با تو سنان هم کلام هم باشد
خدا کند سر طفلت نیفتد از نیزه
خدا کند که سرش تا به شام هم باشد
لباس کهنۀ خود را برایم آوردند
میان کوفه کمیاحترام هم باشد
دلم خوش است که با نیزۀ تو میآیم
اگرچه فاصلهام یک دو گام هم باشد