مشخصات شعر

شعر عاشورایی فاضل نظری

چراغ تابناک

با لبان تشنه آن ساعت که افتادی به خاک

لَم تَقُل شیئا سِوا: قُم یا اخا! أدرِک اخاک!

 

مشک دور از دست گریان است و قدری دورتر

مانده بر صحرا لبی خندان و جسمی چاک چاک

 

عِندَما کُلُ یَرَونَ المَوتَ اَحلی مِن عَسَل

خاک گلگون را نمی‌شویند جز با خون پاک

 

کلُّ مَن فِی الموکبِ قالَ خُذینی یا سُیوف

تشنگان عشق را از جان فدا کردن چه باک؟

 

یَلمَعُ النُّور الذی سَمّاهُ مصباحَ الهُدی

تا قیامت می‌درخشد این چراغ تابناک

 

داوری عادل تر از تاریخ در تاریخ نیست

نور هرگز در شب ظلمت نمی‌گردد هلاک

 

شعر عاشورایی فاضل نظری

چراغ تابناک

با لبان تشنه آن ساعت که افتادی به خاک

لَم تَقُل شیئا سِوا: قُم یا اخا! أدرِک اخاک!

 

مشک دور از دست گریان است و قدری دورتر

مانده بر صحرا لبی خندان و جسمی چاک چاک

 

عِندَما کُلُ یَرَونَ المَوتَ اَحلی مِن عَسَل

خاک گلگون را نمی‌شویند جز با خون پاک

 

کلُّ مَن فِی الموکبِ قالَ خُذینی یا سُیوف

تشنگان عشق را از جان فدا کردن چه باک؟

 

یَلمَعُ النُّور الذی سَمّاهُ مصباحَ الهُدی

تا قیامت می‌درخشد این چراغ تابناک

 

داوری عادل تر از تاریخ در تاریخ نیست

نور هرگز در شب ظلمت نمی‌گردد هلاک

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×