- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
- بازدید: ۲۰۷۵
- شماره مطلب: ۶۳۶۱
-
چاپ
۳
طشت، حیرت زدۀ نغمۀ قرآن من است
خیزران اشک فشان بر لب و دندان من است
دیدۀ فاطمه بر چوب تو و طشت طلا
نگه دختر من بر لب عطشان من است
چوب اگر میزنی این قدر مزن زخم زبان
پای این طشت طلا، فاطمه مهمان من است
زینبم گر نکند پاره گریبان، چه کند
نگهش بر من و بر گریۀ طفلان من است
هر که قرآن به زبان داشت، لبش را بوسند
چوب و جام می تو، پاسخ قرآن من است
هفده زخم که بر صورت من میبینی
شاهد زندهای از زخم فراوان من است
خیزران بر لب من میزنی و میخندی
خندهات بر من و بر دیدۀ گریان من است
مینزن پای سر من که پیمبر اینجا
موی خود کرده پریشان و پریشان من است
مجلس عیش تو گردید حسینیّۀ من
بزم شادیت پر از ناله و افغان من است
این که «میثم» نفسش شعله به دلها زده است
هر کلامش شرری از دل سوزان من است
-
بر حال حسین گریه کردم
ای بیت خدا، خدانگهدار
ای محفل عاشقان بیدار
ای سنگ نشان کوی دلدار
افسوس که با دو چشم خونبار
من از تو جدا شوم دگر بار
ای بیت خدا، خدانگهدار
-
صفایی ز آب فراتم بده
خداحافظ ای کعبه، ای بزم یار
خداحافظ ای بیت پروردگار
خداحافظ ای محفل اهل راز
خداحافظ ای قبلهام در نماز
-
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
مرغ سحرم دانۀ اشکم شده دانه
پیوسته کشد از جگرم شعله زبانه
تن خسته و کوه گنهم بر روی شانه
من عبد گنهکارم و تو حی یگانه
-
حج عبّاس تو در علقمه بود
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانۀ امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
۳
طشت، حیرت زدۀ نغمۀ قرآن من است
خیزران اشک فشان بر لب و دندان من است
دیدۀ فاطمه بر چوب تو و طشت طلا
نگه دختر من بر لب عطشان من است
چوب اگر میزنی این قدر مزن زخم زبان
پای این طشت طلا، فاطمه مهمان من است
زینبم گر نکند پاره گریبان، چه کند
نگهش بر من و بر گریۀ طفلان من است
هر که قرآن به زبان داشت، لبش را بوسند
چوب و جام می تو، پاسخ قرآن من است
هفده زخم که بر صورت من میبینی
شاهد زندهای از زخم فراوان من است
خیزران بر لب من میزنی و میخندی
خندهات بر من و بر دیدۀ گریان من است
مینزن پای سر من که پیمبر اینجا
موی خود کرده پریشان و پریشان من است
مجلس عیش تو گردید حسینیّۀ من
بزم شادیت پر از ناله و افغان من است
این که «میثم» نفسش شعله به دلها زده است
هر کلامش شرری از دل سوزان من است