- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۲/۰۱
- بازدید: ۱۵۶۶
- شماره مطلب: ۶۳۳۸
-
چاپ
جا نماندم
حالا که دیگر جا نماندم اربعین را
میبوسم از جان جای جای این زمین را
این خاک که این روزها بوسیده در راه
صحن کف پاهای یاری نازنین را
آقا کجایی تا که همچون جاده من نیز
بر خاک پاهای تو بگذارم جبین را
بین کدامین موکب امشب با حضورت
خوشحال کردی مردم جاده نشین را
دیدیم با قصد شکار زائرانت
موکب به موکب چشمهای در کمین را
بر دوش خود آوردهام بار سلام
جاماندههایی دلشکسته دل غمین را
پا در مسیری مینهم که قبلا از آن
بردند اهل بیت شاهنشاه دین را
-
دل تو لحظهای از غم جدا نخواهد شد
چنانکه درد ز مرهم جدا نخواهد شد
غم از نگاه تو یکدم جدا نخواهد شد
محرم و صفر و فاطمیه، نه هر روز
دل تو لحظهای از غم جدا نخواهد شد
-
قسم به اشک
از آن زمان که خدایم سرشت تا باشم
نوشت تا که فقط عاشق شما باشم
نوشت با همه کس غیر تو غریب شوم
نوشت تا که فقط با تو آشنا باشم
-
شاگردهای مکتبت استاد افلاکند
ای روزهای تار، ای شبهای دور از ماه
ای بیقراریهای دائم با دلم همراه
ای بغضهایی که میآیید از سفر ناگاه
باری اگر شوق سفر دارید، بسم الله
-
شب قدر و بی قراری
بازم شب قدره و بیقراری
غلط میخوره رو گونههای خیسم
بازم شب قدره و حاجتام و
یکی یکی با گریه مینویسم
جا نماندم
حالا که دیگر جا نماندم اربعین را
میبوسم از جان جای جای این زمین را
این خاک که این روزها بوسیده در راه
صحن کف پاهای یاری نازنین را
آقا کجایی تا که همچون جاده من نیز
بر خاک پاهای تو بگذارم جبین را
بین کدامین موکب امشب با حضورت
خوشحال کردی مردم جاده نشین را
دیدیم با قصد شکار زائرانت
موکب به موکب چشمهای در کمین را
بر دوش خود آوردهام بار سلام
جاماندههایی دلشکسته دل غمین را
پا در مسیری مینهم که قبلا از آن
بردند اهل بیت شاهنشاه دین را