- تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۰۸/۰۱
- بازدید: ۲۶۳۴
- شماره مطلب: ۶۳۰
-
چاپ
شب عاشورا
امشب به اعلای فلک آوای یاران میرود
فردا نوای کودکان بر بام کیوان میرود
امشب به صوت خوش همه آواز یابن الفاطمه
فردا به مقتل خون نشان معنای قرآن میرود
امشب فضای خیمهها بوی مدینه میدهد
زینب شبیه مادرش جان را به قربان میرود
امشب به گرد خیمه گه عباس میگردد چو مه
فردا فراز نیزهها آن ماه تابان میرود
امشب سبوی عاشقان مست از می ثاراللهی
فردا شکسته بادهها، دل سمت جانان میرود
خواهر به قربان قد وبالای اکبر میشود
آن قامت احمد نشان در خون پریشان میرود
امشب تبسم بر لب اصغر نمایان میشود
فردا به سوی قتلگه با روی خندان میرود
قاسم نظر بر مرگ احلی من عسل دارد کنون
فردا به دیدار پدر ماه غریبان میرود
-
در خون نشست یکسره چشمان کبریا
آتش زدند بر سر ایوان کبریا
آتش کشید پر سوی دامان کبریا
در آن غروب حادثۀسرخ عشق وخون
در خون نشست یکسره چشمان کبریا
-
شوق نگاه عتبات
ماندهام گرچه غریبانه میان کلمات
دل من پر شده از شوق نگاه عتبات
مست وسرمست شدم از برکات نامت
جان من باد فدای تو واینسان برکات
-
ای دل چه دیدهای به فراخوان لحظهها
اشکی نشست بر سر دامان لحظهها
آتش گرفت و سوخت غزلخوان لحظهها
میسوخت آن خیام به غم ماندۀ زمین
در های های دیدۀ ویران لحظهها
شب عاشورا
امشب به اعلای فلک آوای یاران میرود
فردا نوای کودکان بر بام کیوان میرود
امشب به صوت خوش همه آواز یابن الفاطمه
فردا به مقتل خون نشان معنای قرآن میرود
امشب فضای خیمهها بوی مدینه میدهد
زینب شبیه مادرش جان را به قربان میرود
امشب به گرد خیمه گه عباس میگردد چو مه
فردا فراز نیزهها آن ماه تابان میرود
امشب سبوی عاشقان مست از می ثاراللهی
فردا شکسته بادهها، دل سمت جانان میرود
خواهر به قربان قد وبالای اکبر میشود
آن قامت احمد نشان در خون پریشان میرود
امشب تبسم بر لب اصغر نمایان میشود
فردا به سوی قتلگه با روی خندان میرود
قاسم نظر بر مرگ احلی من عسل دارد کنون
فردا به دیدار پدر ماه غریبان میرود