- تاریخ انتشار: ۱۳۹۱/۰۹/۰۶
- بازدید: ۱۰۶۰۰
- شماره مطلب: ۶۳
-
چاپ
لباس کهنه چه حاجت؟
لباس کهنه بپوشید، زیر پیرهنش
مگر که بر نکشد خصم بدمنش ز تنش
لباس کهنه چه حاجت؟ که زیر سمِّ ستور
تنی نماند که پوشند جامه یا کفنش
که گفت از تن او برکشید خصم لباس؟
لباس کی بود او را که پاره شد بدنش
نه، جسم یوسف زهرا چنان لگد کوب است
کزو توان به پدر برد بوی پیرهنش
زمانه خاک چمن را به خاک عدوان داد
تو در فغان که چه شد ارغوان و یاسمنش
نه گل، تو گر سر خاری در این چمن دیدی
بیا و آب ده از جویبارِ چشم منش
عیالش ار نه به همره در این سفر بودی
ازو خبر نرسیدی به مردم وطنش
بلی ز خاک، صبا بر تنش کفن پوشاند
بیافتی اثری گر ز جسم مُمتحنش
ز دستگاه سلیمان فلک اثر نگذاشت
مگر که روح قُدُس ساخت حرفی از دهنش
دهان کجا که نماید تلاوت قرآن
به غیر خاتمی، آن هم به دست اهرمنش
-
قصّۀ یوسف
چون خیمه زد ز شام به یثرب، امام ناس
آسوده گشت، عترت پیغمبر از هراس
یعقوب اهلبیت نبی با بشیر گفت
کاین مژده را به مژدهی یوسف مکن قیاس
-
نبود گمان
بعد از تو، ای برادرِ با جان برابرم!
شد تازه ماتم پدر و داغ مادرم
بودم یقین ز آل زیاد، این همه عناد
وز خود گمان نبود که طاقت بیاورم
-
طریق وفا
ای جان باب! از چه نگیری به بر مرا؟
افکندهای چو اشک، چرا از نظر مرا؟
ای مهربان پدر! ز چه نامهربان شدی؟
مهر تو بیشتر بُد از این پیشتر مرا
-
احوال اهلبیت (ع)
چون شام گشت، آل پیمبر، مقامشان
از چاشتگاه کوفه بتر گشت، شامشان
از دُرد دَرد و زهر غم و شربت فراق
کرد آن چه داشت، ساقی دوران، به جامشان
لباس کهنه چه حاجت؟
لباس کهنه بپوشید، زیر پیرهنش
مگر که بر نکشد خصم بدمنش ز تنش
لباس کهنه چه حاجت؟ که زیر سمِّ ستور
تنی نماند که پوشند جامه یا کفنش
که گفت از تن او برکشید خصم لباس؟
لباس کی بود او را که پاره شد بدنش
نه، جسم یوسف زهرا چنان لگد کوب است
کزو توان به پدر برد بوی پیرهنش
زمانه خاک چمن را به خاک عدوان داد
تو در فغان که چه شد ارغوان و یاسمنش
نه گل، تو گر سر خاری در این چمن دیدی
بیا و آب ده از جویبارِ چشم منش
عیالش ار نه به همره در این سفر بودی
ازو خبر نرسیدی به مردم وطنش
بلی ز خاک، صبا بر تنش کفن پوشاند
بیافتی اثری گر ز جسم مُمتحنش
ز دستگاه سلیمان فلک اثر نگذاشت
مگر که روح قُدُس ساخت حرفی از دهنش
دهان کجا که نماید تلاوت قرآن
به غیر خاتمی، آن هم به دست اهرمنش
دو بیت آخر آشفته تایپ شده. صحیحش چنین است: دهان کجا که نماید تلاوت قرآن مگر که روح قُدُس ساخت حرفی از دهنش ز دستگاه سلیمان فلک اثر نگذاشت به غیر خاتمی، آن هم به دست اهرمنش