- تاریخ انتشار: ۱۳۹۳/۰۹/۰۴
- بازدید: ۳۸۷۱
- شماره مطلب: ۶۲۳
-
چاپ
نفرین به «شمر» و «ابن زیاد» درون من
تو زندهای، برای خودم گریه میکنم
در مجلس عزای خودم گریه میکنم
پیچیده بانگ سرخ و رسای تو در زمین
بر مرگ بی صدای خودم گریه میکنم
گوشم شنید «هل من...» سبز تو را، ولی
بر پاسخ قضای خودم گریه میکنم
هفتاد و سومین نفر آری... ولی نشد!
بر جان بی بهای خودم گریه میکنم
تو سربلند و سرخ و رها ایستادهای
بر قامت دو تای خودم گریه میکنم
سر دادهای به نیزه و جان دادهای به دوست
من ماندهام، به پای خودم گریه میکنم
خیلی بد است حال دلم در غیاب عشق
بر قلب بی نوای خودم گریه میکنم
در کربلا نشستهام اما، چرا دروغ؟
بر گور دردهای خودم گریه میکنم
نفرین به «شمر» و «ابن زیاد» درون من
شرمنده! از بلای خودم گریه میکنم
آتش پرست افعی روح خودم شدم
از نیش اژدهای خودم گریه میکنم
روح حماسه، خون خدا، گریه بر شما؟
هرگز! به ماجرای خودم گریه میکنم
«از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست»
انسان؟....و با دعای خودم گریه میکنم
-
السـلام علیک یا دریا
ای امام خجستۀ پیروز، سورۀ خــون، حقیقت زیبا!
از قیام تو میتوان گفتن، تـا هنوز و همیشۀ دنیا
از قیام تو میتوان گفتن، نامکرر به هر زبان امروز
ترجمان فصیح خون تـو، ترجمان تمام خوبیها
-
زینت سجادۀ عشق
بعد از آن واقعۀ سرخ، بلا سهم، تو شد
پیکر سوختۀ کرب و بلا، سهم تو شد
بعد از آن واقعه، هفتاد و دو آیینه شکستناگهان، داغ دل آینهها، سهم تو شد
-
غریبانۀ کربلا
اگر میشنیدم صدای تو را
و میخواندم آیینه های تو را
شبی میسرودم به آهنگ غم
غریبانه کربلای تو را
-
پیروز
هفتاد و دو مرد ... ! کربلا پیروز است
در ظهر نبرد، کربلا پیروز است
تردید مکن در آیۀ جاء الحق
ای چرخ بگرد! کربلا پیروز است
نفرین به «شمر» و «ابن زیاد» درون من
تو زندهای، برای خودم گریه میکنم
در مجلس عزای خودم گریه میکنم
پیچیده بانگ سرخ و رسای تو در زمین
بر مرگ بی صدای خودم گریه میکنم
گوشم شنید «هل من...» سبز تو را، ولی
بر پاسخ قضای خودم گریه میکنم
هفتاد و سومین نفر آری... ولی نشد!
بر جان بی بهای خودم گریه میکنم
تو سربلند و سرخ و رها ایستادهای
بر قامت دو تای خودم گریه میکنم
سر دادهای به نیزه و جان دادهای به دوست
من ماندهام، به پای خودم گریه میکنم
خیلی بد است حال دلم در غیاب عشق
بر قلب بی نوای خودم گریه میکنم
در کربلا نشستهام اما، چرا دروغ؟
بر گور دردهای خودم گریه میکنم
نفرین به «شمر» و «ابن زیاد» درون من
شرمنده! از بلای خودم گریه میکنم
آتش پرست افعی روح خودم شدم
از نیش اژدهای خودم گریه میکنم
روح حماسه، خون خدا، گریه بر شما؟
هرگز! به ماجرای خودم گریه میکنم
«از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست»
انسان؟....و با دعای خودم گریه میکنم