مشخصات شعر

بدون بودنت این شهر زینب آزار است

 

پدر شبیه تو امشب کبوتری وارم

کنار بستر تو بی شکیب و بیمارم

 

ز هوش رفتن تو داده است آزارم

ببین کنار تو بر فاطمه عزادارم

 

شبیه مادرمان بین بستری امشب

بگو کبوتر زینب، نمی‌پری امشب

 

برای تو غم دنیا تمام شد بابا

«دو دستِ بستۀ مولا» تمام شد بابا

 

تحمل غم زهرا تمام شد بابا

مغیره دیدنت آقا تمام شد، امّا

 

پس از تو برمن دلخسته نوش‌ها نیش است

هجوم درد و غم روزگار در پیش است

 

پدر، بدون تو این روزگار قدّار است

به روی شاخۀ هر نخل طرحی از دار است

 

بدون بودنت این شهر زینب آزار است

دگر به کشتن آل تو دشنه بسیار است

 

خودم شنیده‌ام از تو حدیث طشت و جگر

حسین و کرببلا و من و تنی بی سر

 

به من بگو که چگونه اسیر خواهم شد

توسط چه کسی دستگیر خواهم شد

 

میان کوچه و بازار پیر خواهم شد

زِ زنده بودن خود نیز سیر خواهم شد

 

بگو به هلهلۀ کوفه تاب خواهم داشت؟

به شهر شام که رفتم، حجاب خواهم داشت؟

 

بدون بودنت این شهر زینب آزار است

 

پدر شبیه تو امشب کبوتری وارم

کنار بستر تو بی شکیب و بیمارم

 

ز هوش رفتن تو داده است آزارم

ببین کنار تو بر فاطمه عزادارم

 

شبیه مادرمان بین بستری امشب

بگو کبوتر زینب، نمی‌پری امشب

 

برای تو غم دنیا تمام شد بابا

«دو دستِ بستۀ مولا» تمام شد بابا

 

تحمل غم زهرا تمام شد بابا

مغیره دیدنت آقا تمام شد، امّا

 

پس از تو برمن دلخسته نوش‌ها نیش است

هجوم درد و غم روزگار در پیش است

 

پدر، بدون تو این روزگار قدّار است

به روی شاخۀ هر نخل طرحی از دار است

 

بدون بودنت این شهر زینب آزار است

دگر به کشتن آل تو دشنه بسیار است

 

خودم شنیده‌ام از تو حدیث طشت و جگر

حسین و کرببلا و من و تنی بی سر

 

به من بگو که چگونه اسیر خواهم شد

توسط چه کسی دستگیر خواهم شد

 

میان کوچه و بازار پیر خواهم شد

زِ زنده بودن خود نیز سیر خواهم شد

 

بگو به هلهلۀ کوفه تاب خواهم داشت؟

به شهر شام که رفتم، حجاب خواهم داشت؟

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×